سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شهداء

سه شنبه 89 خرداد 11 ساعت 1:30 عصر

 
اگر خون شهدا نباشند یقیناً در صدق داعیه هاى انقلابى شک خواهد بود
و اگر شهید و انسان هاى طالب شهادت نباشند نه تنها این انقلاب بلکه
هیچ هدف و حرکتى تأمین نمى شود و به نتیجه نمى رسد.

 
                                                                         (مقام معظم رهبری)

 


نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]


زندگی زیباست اما شهادت از آن زیباتر است

شنبه 89 خرداد 8 ساعت 3:24 عصر

 

 

 سلامت تن زیباست اما پرنده عشق تن را قفسی می بیند که در باغ نهاده باشند...
و مگر نه آنکه گردنها را باریک آفریده اند تا در مقتل کربلای عشق آسانتر بریده شوند؟؟...
و مگر نه آنکه از پسر آدمی عهدی ازلی ستانده اند که حسین (علیه السلام) را از سر خویش بیشتر دوست داشته باشد؟...
و مگر نه آن که خانه تن راه فرسودگی می پیماید تا خانه روح آباد شود
و مگر این عاشق بی قرار را بر این سفینه سرگردان آسمانی که کره زمین باشد برای ماندن در اصطبل خواب و خور آفریده اند؟؟؟....
و مگر از درون این خاک نردبانی به آسمان نباشد جز کرمهایی فربه و تن پرور بر می آید؟
پس اگر مقصد را نه اینجا در زیر سقفهای دلتنگ و در پس این پنجره های کوچک که به کوچه ایی بن بست باز می شوند
نمی توان جست....
پس بهتر آنکه پرنده روح دل در قفس نبندد.....
پس اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر...
پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از ویرانی لانه اش نمی هراسد.

(شهید سید مرتضی آوینی)


نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]


رکورد کوفه!

پنج شنبه 89 اردیبهشت 30 ساعت 11:21 صبح

     بسم الله الرّحمن الرّحیم
      اعوذ بالله مِن نفسی


هم چـــاه، ســـــــر راه تو بایــد بکنیم          هم اینکه از انتــظار تو دم بزنــــیم
این نامه ی چندم است می خوانی تو؟        داریم رکوردِ کوفه را می شکنیم!!


(این شعر در نشریه شماره 18 موجود می باشد.)
والسلام !


نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]


باورهای شیعه (03)

پنج شنبه 89 اردیبهشت 30 ساعت 11:19 صبح

باورهای شیعه (3)

در بحث اثبات وجود خدا اولین دلیل که همان آفرینش بود را توضیح دادیم و دلیل دیگری را بررسی می‌کنیم. دلیل بعدی برهان نظم است. دو چیز را باید در نظر داشته باشیم. 1)نظم یعنی: هماهنگی و سازگاری بین قطعات و اجزای تشکیل دهنده‌ی یک مجموعه. 2)ناظم یعنی: کسی یا چیزی که به این مجموعه نظم می‌دهد.

نکته‌ی مهم: این دو، یعنی نظم و ناظم همیشه مستلزم هم هستند و اگر یکی نباشد دیگری نیز بوجود نمی‌آید که مثال‌ آن را در نشریه قبل گفتیم (مگر می‌شود یک ساختمان قشنگ و زیبا و دارای نظم به صورت اتفاقی و بر حسب تصادف بوجود آمده باشد). این جهان هم دارای نظم و هماهنگی کاملی است که قرآن هم به آن اشاره می‌کند و نمونه‌هایی از نظم و هماهنگ‍‍‍‍ی را برمی‌‌‌‌شمرد:حرکت ستارگان، روز و شب، آمدن فصل‌ها، حرکت بادها و ابرها و ...(سوره جاثیه آیه‌ی 4و5 ) حال که این جهان یک مجموعه‌ی کامل و هماهنگ و منظم است چه کسی جز خدا می‌تواند به آن نظم دهد زیرا ناظم باید بالا‌تر و برتر ‌از مجموعه باشد تا بتواند به آن نظم دهد و چه کسی میتواند جز خدا به این دنیا نظم دهد. تا به حال دو دلیل را برسی کرده‌ایم 1)آفرینش 2)نظم، در شماره‌های بعد دلایل بیشتری را برسی می‌کنیم.


نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]


باورهای شیعه (02)

پنج شنبه 89 اردیبهشت 30 ساعت 11:19 صبح

باورهای شیعه (2)

قرارشد که از این به بعد یک قسمت نشریه‌ را به مباحث عقیدتى اختصاص دهیم که هفته‌‌‌‌‌‌ى پیش مقدمه هاىی را در این رابطه نوشتیم و قرار شد که به یکدیگر کمک کنیم. براى این که بحث قشنگ شود هر دفعه شبهه‌اى را وارد مى‌کنیم و بعد به طور مختصر و مفید به آن مى‌پردازیم.

شبهه = ‌بعضى مى‌گویند که خدا وجود ندارد و ما قبول نمى‌کنیم وجود خدایى را که شما معرفى می کنید براى ما دلیل بیاورید.

جواب : این شبهه چند قسمت دارد که هر هفته یک بخش را مورد برسى قرار مى‌دهیم.

1) اولین دلیل: آفرینش=‌جهانى که در آن زندگى مى‌کنیم و خود ما روزى به وجود آمده‌ایم، براى دانستن این حقیقت که خود ما و جهان دور و برمان از کجا آمده‌ایم و چگونه به وجود آمده‌ایم، به دور و برمان نگاه مى‌کنیم، به هر چیزى که نگاه مى‌کنیم مى‌بینیم که از خودمان
پست تر است یعنى ما از همه‌ ‌مخلوقات بالاتریم پس آنها نمى‌توانند ما را بوجود بیاورند؛ زیرا از ما کمترند این جا یک گزینه مى‌ماند وآن هم وجود خدایى با بى‌نهایت کمال و قدرت.

در این جا شخصى شبهه وارد مى‌کند که نه من قبول ندارم خدایى‌ نیست این دنیا و خود ما بر حسب تصادف بوجود آمده‌ایم.

در جواب این شبهه مى‌گوییم آیا تا به حال دیده‌اید به طور تصادفى حروف چاپخانه کنار یکدیگر قرار بگیرند و بر روى کاغذ فرود آیند و یک غزل زیبا و آبدار چاپ شود؟

خیر تصادف را عقل بشر نمى‌پذیرد. هیچ مى‌پذیرید که یک ساختمان زیبا و مجلل تنها و تنها محصول چند اتفاق کور باشد. در این بخش یک جواب باقى مى‌ماند خداست که این جهان را آفریده و به آن نظم داده است زیرا او داراى کمال بى‌نهایت است و فقط از دست او بر مى‌آید که این جهان را با این عظمت خلق کند و انسان را نیز به وجود بیاورد.

در نشریات بعدى دلایل دیگرى را براى اثبات خدا ذکر مى‌کنیم. ادامه دارد ... انشاء ا...                          

نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]


باورهای شیعه (01)

پنج شنبه 89 اردیبهشت 30 ساعت 11:19 صبح

باورهای شیعه (1)

خیلی وقت بود می خواستم باب صحبت میانمام باز شود. تازه دل به دریا زدم که مقدمه‌ای بگویم که باب صحبت باز شود. تو هم کمکم کن، چون موضوع مهم است. خیلی مهم! ما باید به هم کمک کنیم تا چیزهای بسیار مهمی بفهمیم، مسائلی که دانستنشان نگاه وآیندمان وحتی راه رفتنمان وخلاصه همه چیزمان را عوض می کند. شاید می‌پرسی چه چیز اینقدر مهم است؟! یه سؤال: تفاوت زندگی من با اونی که آنور اروپا زندگی می کند چیست؟ اون بور است و من بور نیستم. اون قدش بلند تر است یا من؟! ...

نه، سؤال من این است: چه چیزى باعث این شده که زندگی من، شعار من، کارهای روزانه‌ى من، و حتی پناهگاه من با او فرق داشته باشد؟ چرا شعار من یا رزمنده‌هاى ما با شعار یک سرباز آمریکایى فرق می کند؟! چرا عمل رهبر من با عمل ملکه الیزابت تفاوت دارد. کمى فکر کنیم!!

تمام این مسائل به یک چیز بر مى‌گردد؛ دین، البته نه دین به معناى کلى آن. زیرا خیلى از کشورهاى جهان هم دین دارند، بلکه منظور من دینى است با اصول و عقاید تحریف نشده، البته این مهم است که یک مسلمان هم با اصول دینش درست آشنا باشد وگرنه همان سؤال همیشگى پیش مى‌آید که بعضى‌ها می پرسند که چرا طرف ادعاى مسلمونیش میشه ولی بد اخلاقه، غیبت میکنه و...؟!

حالا فهمیدى چرا می گم قضیه‌اى که در موردش می خوام باهات صحبت کنم اینقدر مهمه؟! حالا این مسیر مهم یک پاى خوب
می خواد، یه رفیق خوب که همراهی کنه، آخه مسیر انسان کامل شدن، یه کم سخته، یه همسفر خوب می خواد، می دونم تو هم پایه‌اى؛ پس دست دوستى تو بیار جلو . بسم‌ا... یا على.

منتظرت هستم ....     ادامه دارد ...


نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]


مناجات (18)

پنج شنبه 89 اردیبهشت 30 ساعت 11:16 صبح

حیــــدرا یک جـلوه محتاج توأم   دار برپـــا کن که حــلاج توأم
 
جلـوه ای کن تا که موسـایی کنم    یا به رقـص آیم مسیحایی کنم
 یک دو گام از خویشتن بیرون زنم   گـــام دیگر بر سر گـردون زنم

   شیعه یعنی صــد بیابان جستـجو    شیعه یعنی هجرت از من تا به او

   شیعه یعنی عـدل و احسان و وقار    شیعه یعنی انحـــنای ذوالفــقار

 


نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]


مناجات (17)

پنج شنبه 89 اردیبهشت 30 ساعت 11:13 صبح

از کوفه ولی مقیم تهران هستیم!!

از دوری تـو غمـین و نــــالان هستیم                وز کرده خود کمـــی! پشیمان هستیم
اصلیـــت مـا را تــو اگر مـــی‌پــرسی               از کوفه، ولی، مقیــم تهـــران هستیم!
ما لشکــری از ســلاح روســــی داریم              در دوز و کلــک رگ ونــــوسی داریم
هر جمــعه که شــد، بیا که ما منتظریم              این هفتـه فقــط نیـا، عروســـی داریم
از جـــور زمانه مـــــا شکـــایت داریم              اندازه کـوه و صخـره حاجــــت داریم
مـــــا مشـکلـمان گرانـی و بی‌کاریست             آقـا به نبـودنت که عـــــادت داریم!...
مـــــا قیـ‌‌ــمت روز ارز را مـی‌دانیـــم              معیـــار بهــای بـورس در تهـــرانیم
فعلاً دو سه روزیست هوا پس شده است              هر روز دعای عهـــــد را مـی‌خوانیـم
صــد موعـظه کن ولــی ز تسلیـم نگـو              از خمس و زکات و ضرب و تقسیم نگو
آقـا! تو بیا ولــی فقــط با یک شـرط...               از آنچــه که ما دوست نداریــــم نگو!


نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]


مناجات (16)

پنج شنبه 89 اردیبهشت 30 ساعت 11:13 صبح

مِنَ الذَّلیل اِلَی العَزیز:

بدون مقدمه!!!! این قسمت، فرمایشاتی است از رهبر معظّم انقلاب(حفظه ا...) که مفید هست ... ان شاء ا.. !!!! (البته با اجازه مسئول کاروان):

ــــــــــــــــــــــــــ**ـــــــــــــــــــــــــــ

من دارم می بینم صحنه را، می بینم تجهیز را، می بینم صف آرایی ها را، می بینم دهانهای با حِدق و غضب پوشیده شده و دندان های با غیظ به هم فشرده شده را، علیه انقلاب و علیه امام و علیه همه این آرمان ها و همه آن کسانی که به این حرکت دلبسته اند؛ چه بکنم اگر کسی نمی بیند!!!!!

در حوادث فتنه گون شناخت عرصه دشوار است، شناخت اطراف قصّه دشوار است، شناخت مهاجم و مدافع، ظالم و مظلوم، دشمن و دوست دشوار است. بایستی گره گشایی کرد، بایستی حقیقت را باز کرد، گره های ذهنی را باید باز کرد و این تبیین لازم دارد. فرمود: «ألا و لا یَحمِلُ هذا الاَلَم اِلّــا اَهلُ البَصَرِ وَ الصَّبر». خوب می دانید پرچم امیرالمؤمنین(علیه السلام) سختیش از پرچم پیغمبر(صلی ا... علیه و آله) بیشتر بود از جهاتی. در زیر پرچم امیرامؤمنین(علیه السلام) دشمن و دوست آنچنان واضح نبودند؛ دشمن همان حرفهایی را می زد گاهی که دوست می زند، همان نماز را که در اردوگاه امیرالمؤمنین(علیه السلام) نماز جماعت می خواندند در اردوگاه طرف مقابل هم در جنگ جمل و صفّین و نهروان نماز جماعت می خواندند. حالا شما باشید چه کار می کنید؟!!!

بصیرت خودتان را بالا ببرید، آگاهی خودتان را بالا ببرید، حقیقت را باید فهمید. در جنگ صفّین یکی از کارهایی مهم جناب عمّار یاسر، تبیین حقیقت بود؛ چون آن جناح مقابل، که جناح معاویه بود، تبلیغات گوناگونی داشت. این کسی که از این طرف خودش را موظّف دانسته بود که در مقابل این جنگ روانی بایستد و مقاوت کند جناب عمّار یاسر بود. یکجا می دید اختلاف پیدا شده، یک عدّه ای دچار تردید شده اند و
بگو مگو درشان هست، خودش را می رساند آنجا؛
به سرعت! برایشان حرف می زد، صحبت می کرد، تبیین می کرد، این گره ها را باز می کرد. نقش نخبگان و خواصّ و اینها هم، این است که این بصیرت را نه فقط در خودشان، در دیگران بوجود بیاورند.

رسا بگویید، روشن بگویید، مبیَّن بگویید، آنچه را که می فهمید. هیچ انتظار نیست، حق هم نیست که انتظار باشد که کسی بر خلاف فهمیده خودش حرف بزند. اما آنی که فهمیدید را بگویید، سعی هم بکنید که آنچه که فهمیده اید درست باشد.

کجا هستند آن کسانی که، آن شخصیت های بزرگی که پیمان جانبازی بستند؟ أیــــنَ عمـّــــــار؟!!!!

فرمایشاتی از مقام معظّم رهبری(حفظه ا...)


نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]


مناجات (15)

پنج شنبه 89 اردیبهشت 30 ساعت 11:12 صبح

گفتم: خسته ام -  فرمود: لا تقنطوا من رحمه ا..." ) از رحمت خدا نا امید نشوید ."زمر/53)
گفتم:انگار مرا فراموش کرده ای؟ - فرمود: فاذ کرونی اذکرکم ("مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم."بقرة/152)

گفتم:چقدر احساس تنهایی می کنم- فرمود: فانی قریب ("من که نزدیکم"بقره/186)
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟ - فرمود: و ما یدریک لعل الساعه تکون قریبآ ("تو چه می دانی ! شاید موعدش نزدیک باشد"احزاب/63)
 نا گاه گفتم: الهی و ربی من لی غیرک - فرمود:الیس ا... بکاف عبده("آیاخداوند برای بنده خویشکافی نیست"زمر/36 )                                                  گفتم: تو خدایی وصبور ! من بنده ات هستم وظرف صبرم کوچک است...یک اشاره کنی تمومه! فرمود: "عسی ان تُحِبّوا شیئآ وهو شرّ لکم) ""شاید چیزی که تو دوست داری به صلاحت نباشد!."بقرة/216)                                                                  

گفتم: دلم گرفته - فرمود: بفضل ا... و برحمته فبذلک فلیفرحوا ( "باید به فضل ورحمت خدا شاد باشند"یونس/58)

گفتم:غیر از تو کسی را ندارم - فرمود: نحن اقرب الیه من حبل الورید("از رگ گردن به انسان نزدیکترم."ق/16

**

گویند کسی به دیدار اویس قرنی رفت. پس از سلام و احوال‏پرسی، اویس پرسید: برای چه به اینجا آمده‏ای؟ گفت: آمده‏ام با تو مأنوس باشم. اویس با تعجب پرسید: مگر کسی، به غیر خدا هم انس می‏گیرد؟! آیا اویس‏ها در انس  با خدا چه یافته‏اند که چنین بی‏قرار و شیدا در پی اویند و نمی‏توانند دل به دیگران بسپارند و آیا ما را چه شده است که از چنین لذتی محروم گشته‏ایم و از انس با دیگران بیش از انس با حضرت معبود لذت می‏بریم؟

نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آژیر خطر!
اعیاد مبارک
وظایف منتظران (حاج اسماعیل دولابی)
درد و دل!!
یا ایها الذین آمَنوا، آمِنوا!!!!
صیقلی کن!
گنجشک و ماه
ویژه نامه شهادت امام رضا(ع)
با او...
شیعه، محرم، غدیر!
نیایش
چه خبر؟!
بلاتکلیفی!
عادت کرده‏ایم ...!
بلیط
[همه عناوین(188)][عناوین آرشیوشده]