ولادت حضرت امام هادی(علیه السلام)
از حضرت هادی علیه السلام دعاهای بسیاری نقل شده که در نماز و غیرنماز با سوز و گداز عرفانی آنها را می خواند. یکی از مناجات های آن حضرت با خدا چنین است: «ای کسی که در پروردگاری یکتا هستی و یکتایی مختص توست. ای کسی که روز در پرتو نامش روشن، و نورها به نام او فروزان و تابان است و به فرمانش تیرگی بر شب چیره شده، و از ابر پربارش سیل پدیدارمی شود. ای کسی که بینوایان به درگاهش دعا کنند و دعایشان به استجابت برسد، و بیمناکان درگاهش به او پناه برند و او به آنها امان و پناه دهد، و اطاعت کنندگان عبادتش کنند و او عبادتشان را به بهترین وجه بپذیرد و سپاس گزاران سپاسش گویند و او به آنها پاداش رساند، چقدر مقامت ارجمند و بزرگ است و فرمان هایت در همه جا جریان دارد».
ویژه نامه ولادت امام هادی(علیه السلام)
دانلود صوتی ولادت امام هادی(علیه السلام)
یکی از فعالیت های فرهنگی امام هادی(علیه السلام)
نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان
شماره 1 عید غدیر خم1 عید غدیر خم3
شماره 2 عید غدیر خم2 عید غدیر خم4
نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان
خلیل من که به رخ کعبه دل و جان است
به راه او دل و جان چون ذبیح قربان است
شگفت نیست دل و جان فداى جانانى
که قبله دل مشتاق و کعبه جان است
در آن منا که تمنّا و آرزوى دل است
به رسم قربان از جان گذشتن آسان است
غرض ز کعبه همان طواف خانه گل نیست
که خانه دل آرامگاه جانانست
میان کعبه حجّاج و کعبه عشّاق
هزار مرحله ره با دلیل و برهان است
به کعبه آنان بهر طواف خانه روند
ولیک خانه خدا خویش در خراسان است
مرو به مروه صفا جوى و سعى کویى کن
که جاى قوّه نسل خلیل رحمان است
امام ثامن ضامن علىّ بن موسى
که ذات پاکش مرآت نور یزدان است
به حجّ اکبرت ار آرزو بود دریاب
که در زیارت این کاخِ عرشْ بنیان است
ضریح اقدس او را شرف بود افزون
از آنچه بیت الله را به چار ارکان است
چنانکه رکن یمانى به کعبه اسلام
به رکن شرقى این کعبه یمن چندان است
سربریدن انانیّت ها
امروز، با سربریدن قربانی، تمام «انانیّت»ها و هواها را سر می بریم و از هر آنچه غیر خداست می بریم و چشم امید و طمع، از غیر او می بندیم. امام معصوم علیه السلام به «شِبلی» فرمود:... هنگامی که قربانی خویش را ذبح می کردی، آیا بدین نکته آگاه بودی که گلوی طمع را می بری؟ و آیا به این حقیقت توجه داشتی که به ابراهیم خلیل علیه السلام اقتدا کرده و فرزند عزیزت را به قربانگاه دوست آورده ای تا فدای معشوق کنی؟ شبلی گفت: نه توجه نداشتم.... فرمود: پس قربانی نکردی!
نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان
مدینه!
بسوزان مجمری از داغ دل ها.
بسوزان زین مصیبت اختر چرخ!
غمی سنگین نشسته بر دل اشک
بسوزان هستی این اشک ها را!
غمی سنگین نشسته بر دل امروز؛ غمی همچون غروب ظهر عاشورا؛
مدینه!
آی کانون غم خوبان!
بگو امروز هم تکرار روز دیگری از داغ فرزندان طاهاست؟!
بگو امروز هم باید بساید سر به خاک غم نشان، خورشید؟!
چرا واکرده چتر غم، نگاه آسمان اینک؟!
بگو آیا بقیع از میهمان دیگری باید کند امروز استقبال؟!
سخنرانی رهبر معظم در وصف شهادت امام محمد باقر-سال 67
نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان
نوشته شده توسط : حق جو
دوباره همه از تو می گویند و می شنوند؛
شیرینی نام تو و شهد یادت به کامها می نشیند؛
دوباره طاقها برای نصرت تو قد علم می کنند؛
کاغذهای رنگی به شادباش تو در باد می رقصند؛
دوباره همه ی دیوارهای شهر با سر انگشتان احساس چراغان می شود.
امّا... کاش گفتن و شنودن از تو سهم همه ی ثانیه ها باشد و یاد آوریت همه ی دقایق را پر کند و خدمت به تو انگیزه ی همه ی حرکتها شود! کاش سینه مان صندوق صدقه ای شود و قلبمان سکّه ای نذر سلامتت ! کاش دردمان همیشه با توسل به تو آرام گیرد و دستمان جز به دعا برای توسل به آسمان نرود،
کاش انتظار تو زنگی باشد که از نافرمانیت بازمان دارد!
کاش حال و هوای همیشه دلمان به رنگ نیمه ی شعبان باشد...
نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان
ولادت حضرت ابوالفضل(ع) و امام سجاد (ع)
میریخت ز آن غنچه لبانش عسلِ عشق
در صفحهی پیشانی او صد غزلِ عشق
تا رفت در آغوش علی، عرش چنین گفت:
عشق است که خوابیده چنین در بغلِ عشق
فرخنده زاد روز آیینه ی تمام نمای عشق و وفا و علمدار پرچم آزادی و آزادگی مبارکباد
طلوع ماه در مدینه
عباس علیهالسلام فرزند امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در چهارمین روز از شعبان سال 26 هجری قمری، دیده به جهان گشود. میلاد عباس، نوری دیگر به این هستی بخشید و دلهای شیفتگان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام از شور و عشق، لبریز گشت. چهرهی علاقهمندان اهلبیت علیهمالسلام را شبنم شادی فراگرفته بود و هریک برای دیدار نورسیدهی مولای خویش بر یکدیگر، پیشی میگرفتند. هنگامی که نسیم اذان و اقامه بر روان پاک و سپید این طفل نیکبخت فرو نشست، امام علی علیهالسلام با واژهای مهرآفرین، نام فرزند خود را عباس نهاد. عباس یعنی شیر بیشهی شجاعت و قهرمان میدان نبرد.
ترنّم شگفتن نوگلی معطر
اینک، گلخندههای آسمان و زمین، و زمزمههای شورانگیز بلبلان شیدا، در سالروز میلاد حضرت عباس علیهالسلام به گوش میرسد. دریچهای از شادی بر دلها گشوده شده و رنگین کمان شوق، فضای زندگی را آراسته است. صدای هلهلهی شادمانهی عرشیان به گوش میرسد و ترنّم شکفتن نوگلی معطر در باغستان توحید، دلها را مفتون و مجذوب خویش ساخته است. عباس میآید و صفا و زیبایی و پاکی را به ارمغان میآورد. عباس میآید و کرامت و فضیلت و شهادت را با خود به همراه میآورد. مردی میآید که ابر رحمتِ اندیشهاش، همهی تشنگان فضیلت راسیراب میکند. آری، اینک هوا عطر آلود و عنبرآمیز است و آبشاری از نور، از خندههای شادمانهی خورشید، به مهمانی زمین آمده است. عباسبن علی علیهالسلام به دنیای خاکی، گام نهاده است؛ هم او که آیهی روشن کتاب استقامت است؛ بزرگ وارث ایثار و خون، پاسدار ایمان، یگانهی دوران، وسعت همهی نیکیها، فرزند خورشید و مرزبان حماسهی جاوید.
یاران! اینک به احترام قدمهای پرصلابت عباس دلاور، عرشیان در گوش خاکیان، حدیث تهنیت میخوانند
سر ز پا محراب را آیینه بندان آمده
بنگر این سجاده را تسبیح گردان آمده
حضرت سجاد زین العابدین، فرزندِ عشق
مژده بادا پورِ شهربانوی ایران آمده
خجسته زاد روز جلوه ی بندگی و اخلاص و مظهر ایمان و عبادت مبارکباد.
تلاوت حدیث بیداری
زینالعباد علیهالسلام آمده است و طغیان شیطان، باز ایستاده است روبهروی این تنومندیِ تعبد؛ روبهروی این همه صلابت ایمان، مقابل این روح شفاف.
صدا، صدایِ عارفانههای شب است که حدیث بیداری تلاوت میکند.
قافلهِ نافلهها را بنگر که از ثانیههای معصوم او میگویند.
مبارک است این نام و تکثیر غزلهای پاک، بر صفحات روح بکر!
مبارک است این نام و نزول قطرههای باران، بر کویرستان بشریت!
چه بار گرانی بودند روزها برای انسان؛ اگر حدیثی از طراوت لبهایش، دلها را بهاری نمیکرد و «صحیفه سجادیه»اش نبود!
چه تلخْمنزلی بود دنیا؛ اگر یاد او فضا را چنین درخشان نمیکرد!
سحری در پیش است
حوریان آسمان، گرداگرد مدینه بال گشودهاند و کودکی در دامان «شهربانو»، آرام به خواب رفته است.
کودکی از سلاله پاک رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ، که وارث رسالتی بزرگ، یعنی امامت و ولایت خواهد شد. او فرزند حسینبن علیبنابیطالب علیهالسلام ، «سجاد» و «زین العابدین» است.
بیشک، سال 38 هجری در مدینه، سال خرم و مبارکی بوده است؛ سالیکه امام سجاد علیهالسلام به دنیا پلک گشود.
نگینِ سبز نیایش، شکوهِ حلقه توست
از پسِ دانههای تند باران، من تو را میبینم. کوههای پرصلابت، سر به سجود نهادهاند. در قنوت تو، آبشاری از نور تلاطم دارد.
در خفقان مسموم حکومت اموی، زبان «دعا»، بهترین شاهراه استعانت از ایزد متعال، برای هدایت گمراهان و دینفروشان دوران بود.
آقا! از آن دریای مواج نورانیت و ایمان، نَمی ما را بس.
امام سجاد علیهالسلام : «مؤمن از دعای خود یکی از سه نتیجه را میگیرد: یا برایش ذخیره میشود؛ یا در دنیا برایش برآورده میشود؛ یا بلایی از او بازگردانده میشود».
اگر آن دوران وحشتزا، دعاهای دلکش تو در دل شبهای سیاه، همچون همای سعادت بر سر تکتک مردم مینشست و موجبات آمرزش و عافیت آنان میشد، امروز نیز شیعیان شما از آن صحیفه نور، همان «زبور آل محمد صلیاللهعلیهوآله »، بهرهها دارند.
هنوز نغمه خوش دعای «ابوحمزه ثمالی»، دل ما شیعیان را جلا میدهد و گوهر اخلاص و بندگی را در صدف وجودِ جان، میپروراند.
شکوه قامت سروَت به آسمان برسید
شگفتا که وقتی غرق خدا میشدی، آسمان، خورشید، باد، محو تماشای قیام و قعودت بودند.
امام صادق علیهالسلام : «امام سجاد علیهالسلام هرگاه به نماز میایستاد، چونان تنه درختی بود که چیزی از آن نمیجنبید، مگر آنچه را که باد میجنباند».
مشتاقانه سلامت میکنیم، و عود و عنبر، به یمن قدوم مبارکت میفشانیم.
نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان
روایات مشهور در تاریخ ولادت حضرت امام حسین (ع)
مشهور آنست که ولادت آن حضرت در مدینه در سیم ماه شعبان بوده، و شیخ طوسی ره روایت کرده که بیرون آمد توقیع شریف به سوی قاسم بن علاء همدانی وکیل امام حسن عسگری علیه السلام که مولای ما حضرت حسین علیه السلام در روز پنجشنبه سیم ماه شعبان متولد شده پس آنروز را روزهدار و این دعا را بخوان:
اَلّلهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِحَقِ الْمَوْلُودِ فی هذَا الَْیَوْم الخ.
و ابن شهر آشوب (ره) ذکر کرده که ولادت آن حضرت بعد از ده ماه و بیست روز از ولادت برادرش امام حسن علیه السلام بوده و آن روز سه شنبه یا پنجشنبه پنجم ماه شعبان سال چهارم از هجرت بوده، و فرموده روایت شده که مابین آن حضرت و برادرش فاصله نبوده، مگر به قدر مدت حمل و مدت حمل و شش ماه بوده است.
و سید بن طاوس و شیخ ابن نما و شیخ مفید در ارشاد نیز ولادت آن حضرت را در پنجم شعبان ذکر فرمودهاند ، و شیخ مفید در مقنعه و شیخ در تهذیب و شهید در دروس آخر ماه ربیع الاول ذکر فرمودهاند ، و به این قول درست میشود روایت کافی از حضرت صادق علیه السلام که مابین حسن و حسین علیهماالسلام طهری فاصله شده و مابین میلاد آن دو بزرگوار شش ماه و ده روز واقع شده و الله العالم.
اختلاف مورخین شیعه و سنی در تاریخ ولادت امام حسین (ع)
مورخین شیعه و سنّی در ولادت امام(ع) اختلافاتی دارند که ولادت حضرت در چه روزی، چه ماهی و چه سالی بوده است؟ عدّه ای گفته اند امام حسین(ع) سوم یا پنجم شعبان یا پنجم جمادی الاول و یا آخر ربیع الاول سال سوم هجری متولد شده اند. و بالجمله اختلاف بسیار در باب روز ولادت آن حضرتست.
البته همگی بالاتفاق گفته اند امام در طول شش ماه و ده روز تولد یافته اند. چون شیرخوارگی دو سال (بیست و چهار ماه) طول می کشد حضرت صفیه (عمه پیامبر(ص) و على(ع)) می گوید: وقتی حسین(ع) تولد یافت، پیامبر(ع) فرمودند: عمه جان، فرزندم را بیاور. عرض کرد: هنوز پاکیزه اش نکرده ام. پیامبر فرمود: آیا تو میخواهی او را پاکیزه کنی؟ خداوند او را پاکیزه و مطهر به دنیا آورده است. سپس پیامبر(ص) گریه نمودند و فرمودند: خداوند لعنت کند مردمی را که کشندگان تو هستند. صفیه عرض کرد: کشندگان او چه کسانی هستند؟ فرمود: دنباله گروهی از نسل بنی امیه. سپس در گوش راست حضرت اذان و در گوش چپ حضرت اقامه قرائت نمودند.
کیفیت ولادت امام حسین (ع)
شیخ طوسی (ره) و دیگران به سند معتبر از حضرت امام رضا علیه السلام نقل کردهاند که چون حضرت امام حسین علیه السلام متولد شد، حضرت رسول صلی الله علیه و آله اسماء بنت عمیس را فرمود که بیاور فرزند مرا ای اسماء، اسما گفت آن حضرت را در جامه سفیدی پیچیده به خدمت حضرت رسالت صلی الله علیه و آله بردم، حضرت او را گرفت و در دامن گذاشت و گوش راست و اذان در گوش چپش اقامه گفت،پس جبرئیل نازل شد و گفت: حق تعالی ترا سلام میرساند و میفرماید که چون علی علیه السلام نسبت به منزله هارون است نسبت به موسی (ع) پس او را به اسم پسر کوچک هارون نام کن که شبیر است و چون لغت تو عربی است او را حسین نام کن. پس حضرت رسول صلی الله علیه و آله او را بوسید و گریست و فرمود که ترا مصیبتی عظیم در پیش است، خداوندا لعنت کن کشنده او را. پس فرمود که ای اسماء این خبر را به فاطمه مگو.
چون روز هفتم شد حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود که بیاور فرزند مرا چون او را به نزد آن حضرت بردم گوسفند سیاه و سفیدی از برای او عقیقه کرد که یک رانش را به قابله داد و سرش را تراشید و به وزن موی سرش نقره تصدق کرد و خلوق بر سرش مالید، پس او را بر دامن خود گذاشت و فرمود ای ابا عبدالله چه بسیار گران است بر من کشته شدن تو، پس بسیار گریست. اسماء گفت: پدر و مادرم فدای تو باد این چه خبر است که در روز اول ولادت گفتی و امروز نیز میفرمائی و گریه می کنی، حضرت فرمود که: میگریم بر این فرزند دلبند خود که گروهی کافر ستمکار از بنی امیه او را خواهند کشت، خدا نرساند به ایشان شفاعت مرا، خواهد کشت او را مردی که رخنه در دین من خواهد کرد و به خداوند عظیم کافر خواهد شد، پس گفت خداوندا سؤال میکنم از تو در حق این دو فرزندم آنچه را که سوال کردم ابراهیم در حق ذریت خود خداوندا تو دوست دار ایشان و دوست دار هر که دوست میدارد ایشان را و لعنت کن هر که ایشان را دشمن دارد لعنتی چندان که آسمان و زمین پر شود.
ملکی بنام فطرس
شیخ صدوق و ابن قولویه و دیگران از حضرت صادق علیه السلام روایت کردهاند که چون حضرت امام حسین علیه السلام متولد شد حق تعالی جبرئیل را امر فرمود که نازل شود با هزار ملک برای آن تهنیت گوید حضرت رسول صلی الله علیه و آله را از جانب خداوند و از جانب خود، چون جبرئیل نازل میشد گذشت در جزیره از جزیرههای دریا به ملکی که او را فطرس میگفتند و از حاملان عرش الهی بود.
وقتی حق تعالی او را امری فرموده بود و او کندی کرده بود پس حق تعالی بالش را در هم شکسته و او را در آن جزیره انداخته بود پس فطرس هفتصد سال در آنجا عبادت حق تعالی کرد تا روزی که حضرت امام حسین علیه السلام متولد شد.
و به روایتی حق تعالی او را مخیر گردانید میان عذاب دنیا و آخرت او عذاب دنیا را اختیار کرد پس حق تعالی او را معلق گردانید به مژگانهای هر دو چشم در آن جزیره و هیچ حیوانی از آنجا عبور نمی کرد و پیوسته از زیر او دود بدبوئی بلند میشد چون دید که جبرئیل با ملائکه فرود میآیند از جبرئیل پرسید که اراده کجا دارید؟ گفت چون حق تعالی نعمتی به محمد صلی الله علیه و آله کرامت فرموده است، مرا فرستاده است که او را مبارک باد بگویم، ملک گفت ای جبرئیل مرا نیز با خود ببر شاید که آن حضرت برای من دعا کند تا حق تعالی از من بگذرد. پس جبرئیل او را با خود برداشت و چون به خدمت حضرت رسالت صلی الله علیه و آله رسید تهنیت و تحیت گفت و شرح حال فطرس را به عرض رسانید. حضرت فرمود که به او بگو که خود را به این مولود مبارک بمالد و به مکان خود برگردد. فطرس خویشتن را به امام حسین مالید، بال برآورد و این کلمات را گفت و بالا رفت عرض کرد یا رسول الله همانا زود باشد که این مولود را امت تو شهید کنند و او را بر من به جهت این نعمتی که از او به من رسید مکافاتی است که هر که او را زیارت کند او را به حضرت حسین علیه السلام برسانم، و هر که بر او سلام کند من سلام او را برسانم، و هر که بر او صلوت بفرستد من صلوات او را به او میرسانم.
و موافق روایت دیگر چون فطرس به آسمان بالا رفت میگفت کیست مثل من و حال آنکه من آزاد کرده ی حسین بن علی و فاطمه و محمدم (علیهم السلام).
مکیدن انگشت ابهام حضرت محمد (ص)
ابن شهر آشوب روایت کرده که هنگام ولادت امام حسین علیه السلام فاطمه علیها السلام مریضه شد و شیر در پستان مبارکش خشک گردید رسول خدا صلی الله علیه و آله مرضعی طلب کرد یافت نشد پس خود آن حصرت تشریف آورد به حجره فاطمه علیهاالسلام و انگشت ابهام خویش را در دهان حسین میگذاشت و او مییمکید. بعضی گفتهاند که زبان مبارک را در دهان حسین علیه السلام میگذاشت و او را زقه میداد چنانکه مرغ جوجه خود را زقه میدهد تا چهل شبانه روز رزق حسین علیه السلام را حق تعالی از زبان پیغمبر صلی الله علیه و آله گردانیده بود، پس روئید گوشت حسین علیه السلام از گوشت پیغمبر صلی الله علیه و آله، و روایات به این مضمون بسیار است.
و در علل الشرایع روایت شده که حال امام حسین علیه السلام در شیر خوردن بدین منوال بود تا آنکه روئید گوشت او از گوشت پیغمبر صلی الله علیه و آله و شیر نیاشامید از فاطمه علیهاالسلام و نه از غیر فاطمه.
و شیخ کلینی در کافی از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که حسین علیه السلام از فاطمه علیهاالسلام و از زنی دیگر شیر نیاشامید او را به خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله میبردند حضرت ابهام مبارک را در دهان او میگذاشت و او میمکید و این مکیدن او را دو سه روز کافی بود. پس گوشت و خون حسین علیه السلام از گوشت و خون حضرت رسول صلی الله علیه و آله پیدا شد فرزندی جز عیسی بن مریم علیه السلام و حسین بن علی علیهاالسلام شش ماهه از مادر متولد نشد که بماند، و در بعضی از روایات به جای عیسی یحیی نام برده شده. عَرَبیّه: (قاتل سیّد بحر العلوم است)
لِلّهِ مُرْتَضِعٌ لَمْ یَرْتَضِعْ اَبَداً مِنْ ثَدْی اُنْثی وَ مِنْ طه مَراضِعُهُ
برگرفته از کتاب منتهی الامال، تألیف حاج شیخ عباس قمی
نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان
میآید؛ با چشمانی که افقهای سرخ را تجربه خواهد کرد و دستانی که درخت ظلم را بارور نمیخواهد.
مدینه، پرشورترین ترانهها را به پیشوازش دف میزند و میچرخد.
عود بسوزانید و دست بیفشانید که وامگذار عزت شیعه از راه میرسد!
او میآید تا دین رسول الله صلیاللهعلیهوآله پایمال ستم و ناجوانمردی نشود.
میآید تا راهزنان سپیده، راه بر قبله آفتاب نبندند؛ کسی که دلش فراخنای دشتها را میماند و صدایش، سکوت آزادگان زمین را به فریاد میخواند.
اوست که دهمین روز محرم را به تاریخی جاودان بدل میکند.
حسین علیهالسلام به دنیا میآید و در عصری که نیزههای ظالم، گلوی انسانیت را نشانه گرفتهاند و پرچم علوی را بر خاک افتاده میخواهند، نه عدالت
علی علیهالسلام را برمیتابند و نه نجابت حسن علیهالسلام را و اینگونه بود که تنها، قانون شمشیر میتوانست سکه ظلم و فساد را از رواج بیندازد.ای سومین دلیل روشن! آمدی و قدمهای سایهنشین را با خورشید نفسهایت به برخاستن فرا خواندی.با تو، مهآلودترین کوهها به طواف روشنایی رفتند و چشمان خونریز بیعدالتی، برای همیشه، به توفان مذمت سپرده شدند.
عاشورا، خلاصهای بود از روزهای سربلند زندگیات؛ روزهایی که شانههای علیوارت، بار سنگین امامت را به دوش میکشید در هیاهوی کفتارهای غاصب.
تو آمدی تا منکر، به ذلت آید و معروف، بر دل جهان، سروری کند؛ تا باران آزادگی و عدالت، پنجرههای خوابآلود را بشوید و قفلهای تیرگی از دهان درهای
بسته عدل، برداشته شود و در این جاده سراسر خطر، تار و پودت را با پروردگارت معامله کردی.
نامت تا همیشه زمین و زمان، بر دروازههای شهید عشق، زنده و جاویدان است.
حضور سبز تو زیباترین خاطرههاست نگاه روشن چشمت، نگاه پنجرههاست
تو از کدام تباری که بعد عمری باز هنوز، نام بلندت نوای حنجرههاست
تو خورشیدوار، از تمام دریچههای روشن «هستی» سرکشی میکنی از سرنوشت غریبانه خاک.
عطر هزار گل محمدی در نفسهایت جاری است. میایستی به لطافت بهار، بر آستانه خزانزده زمین و دنیا از اردیبهشت نگاهت سرشار میشود. لب میگشایی و رشحات کلامت، عطش دیرسال خاک را سیراب میکند.
خوشبختی را برای زمین آوردهای.
پلک میگشایی و پروانهها، لرز آسمانی نگاهت را بیپروا بال میزنند.
مدینه، از شادی، روی پای خود بند نمیشود.
چقدر هوای زمین، از حضور فرشتهها، سنگین است! آسمان، دست به دامن زمین شده! درختان، با نغمه حجاز آواز میخوانند، گلها، صلوات میفرستند، مدینه، لبریز از عطر سلام فرشتههاست. فضای خانه علی علیهالسلام و فاطمه علیهاالسلام ، مملو از جماعت حوران است. ساکنان عوالم بالا، به زیارت چشمان تو آمدهاند.
لحظهها و دقایق، از تو دیوانه شدهاند. هزار مجنون، آواره سیلای نگاهت هستند.
چشمهایت آشیانه سعادت پرندگان خوشآواز است. آمدهای تا کوچک و بزرگ اهالی، سر عشق و ارادت بگذارند بر شانه مهربانی و عطوفت تو!
پیش از اینکه بیایی، ماجرای لبهای تشنهات را خاک، در گوش فرات خواند. تو میآیی تا در تلاطم توفانی واقعه، توفانزدگان را کشتی نجات باشی.
دانلود عکسهای ولادت امام حسین ع
دانلود دانلود دانلود دانلود دانلود
نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان
مبعث حضرت محمد(ص)بر تمامی مسلمانان مبارک باد
اقراء باسم ربک الذی خلق ؛ خلق الانسان من علق ؛ اقراء و ربک الاکرم الذی علم بالقلم
بخوان…خدایت زمانی تو را فرمان خواندن داد که سیاهی جهالت و یأس بر آسمان قلب انسانیت سایه افکنده بود،زمانی تو را دعوت به خواندن کرد که شب دیجور برای فرار از سیاهی خویش به دنبال روزنی می گشت .زمانی که شکوای سبز درختان و گلایه های زلال آبشار و اشک حسرت ابرهای غم گرفته از نبودنت و در انتظار آمدنت غمگنانه ترین تسبیح را با خدا می گفتند .معشوق زمانی تو را فرمان خواندن داد که معصومانه ترین فریاد انسان از پاهای جستجوگر تاول زده اش قلب سخت ترین صخره ها را می لرزاند .انسان (( بلی )) گفته ای که پا به پای پیامبران از آدم تا مسیح درس عبودیت خوانده بود فارغ از مرور مکرر کلاسهای پیشین ؛ معلمی را جستجو می کرد که عمیقترین و ظریفترین نیازهای همیشه اش را اغنا کند .معبود زمانی تو را دعوت به خواندن کرد که گوش دل تمامی محرومان تاریخ در انتظار شنیدن کلام تو لحظه می شمرد .وتو زمانی لب به اجابت گشودی که فرشتگان را تاب نگریستن در جهلستان کفر زمین نبود .معشوق لحظه ای تو را یافت و برگزید که در جستجوی ظرفی به گنجایش بی نهایت ؛ گل تمامی آدمیان را با محک علم لایتناهی خویش آزموده بود .و تو با خواندنت سرنوشت تاریخ را رقم می زدی و کشتی جاودانه هدایت را بر زلال فطرت انسانهای همیشه ؛ بادبادن می کشیدی .تو که با خواندنت شکوفه های امید را بر شاخه درخت وجود می نشاندی ؛ تو که با خواندنت عشق را جان دوباره می بخشیدی .
تو که با خواندنت ایثار را توان ایستادن می دادی .
تو که با خواندنت خورشید هدایت را از ظلمت (( نه توی )) جهالت بیرون می کشیدی .
تو که با خواندنت غبار کهنه از چهره دردآلوده مستضعفین جهان می تکاندی و رمق در پاهایشان می ریختی و غرور در نگاهشان و خنده بر لبانشان ؛ تو که با خواندنت مشیت بالغه خداوندی را پاسخی عارفانه می گفتی .
طبیعی بود که تامل کنی و بلرزی آنچنانکه ضربان قلب تو را فرشتگان آسمان بشنوند .
طبیعی بود که عرق پیشانی تو را بالهای تواضع جبرئیل بروبد .
طبیعی بود که فلق ؛ سرخی آن لحظه چهره تو را به یادگار همیشه بگیرد چرا که تو تنها برای آن زمان و مکان نمی خواندی .
تو خواندی ؛ آنچنان رسا که خون در رگهای منجمد محرومین تاریخ دواندی .
تو خواندی ؛ آنچنان شیوا که پشت خمیده مستضعفان با جوهر کلام تو استقامت یافت .
تو خواندی ؛ آنچنان بلند که محکمترین ستونهای ظلم در دورترین نقطه تاریخ از کلام تو لرزید .
و تو آنچنان استوار خواندی که از ورای مظلومیت چهارده قرن اکنون ما کلام تو را از حلقوم فرزندت شنیدیم .
و گوش به زبان و جان به آوای تو سپردیم .آنچه ما را از خواب غفلت دیرینه برانگیخت ؛ آنچه گره در مشتهای ما انداخت و آنها را گره کرد .آنچه فریاد مظلومیت ما را به آسمان پاشید .آنچه رمق شکستن پایه های ظلم را در دستهای ما انداخت .همان کلام تو بود که از حنجره مبارک فرزندت طلوع کرد.
برای دانلود عکسهای مناسبت مبعث حضرت محمد(ص) کلیک کنید
نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان
اهداف مبعث حضرت محمد (ص)...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ