سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ویژه نامه شهادت امام رضا(ع)

پنج شنبه 89 بهمن 14 ساعت 3:45 عصر

سلیمان بن جعفر - که یکى از اصحاب حضرت علىّ بن موسى الرّضا علیهما السلام است - حکایت کند:
یکى از نوادگان امام سجّاد علیه السلام - به نام علىّ بن عبیداللّه - مشتاق دیدار و زیارت امام رضا علیه السلام بود، به او گفتم : چه چیزى مانع از رفتن به محضر شریف آن حضرت مى باشد؟
پاسخ داد: هیبت و جلالت آن بزرگوار مانع من گردیده است .
این موضوع سپرى گشت ، تا آن که روزى مختصر کسالتى بر وجود مبارک امام علیه السلام عارض شد و مردم به عیادت و ملاقات آن حضرت مى آمدند.
پس به آن شخص گفتم : فرصت مناسبى پیش آمده است و تو نیز به همراه دیگر افراد به دیدار و ملاقات آن حضرت برو، که فرصت خوبى خواهد بود.
لذا علىّ بن عبید اللّه به عیادت و دیدار امام رضا علیه السلام رفت و با مشاهده آن حضرت بسیار مسرور و خوشحال گردید.
مدّتى از این دیدار گذشت و اتّفاقا علىّ بن عبیداللّه روزى مریض شد؛ و چون خبر به امام علیه السلام رسید، حضرت جهت عیادت از او حرکت نمود؛ و من نیز همراه آن بزرگوار به راه افتادم ، چون وارد منزل او شدیم ، حضرت مختصرى کنار بستر او نشست و از او دلجویى نمود.
و پس از گذشت لحظاتى که از منزل خارج شدیم ، یکى از بستگان آن شخص گفت : همسر علىّ بن عبیداللّه بعد از شما وارد اتاق شد و جایگاه جلوس ‍ حضرت رضا علیه السلام را مى بوسید و بدن خود را به وسیله آن محلّ تبرّک مى نمود

(اختیار معرفة الرّجال : ص 495، ح 485، بحارالا نوار: ج 49، ص 22، ح 15)


نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]


با او...

یکشنبه 89 آذر 28 ساعت 1:28 عصر

مستی  نه  از پیاله  نه از خم شروع  شد

 از جاده  سه شنبه  شب قم شروع  شد

آیینه  خیره  شد  به   من  و  من  به آینه

آنقدر خیره  شد  که  تبسم  شروع  شد

از  فال  دست  خود  چه  بگویم که ماجرا

از  ربنــای  رکعــت  دوم  شــروع  شـــــد

در سجده توبه کردم  و  پایان  گرفت  کار

تا  گفتم  اَلسَّلامُ عَلَیکُــــم...  شروع شد


نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]


نیایش

یکشنبه 89 آذر 14 ساعت 11:22 صبح

پروردگارا، مرا به که وا مى‏گذارى، به خویشاوندى که پیوندمحبت را مى‏گسلد، یا بیگانه‏اى که با من خشم مى‏راند، یا به آنان‏که مرا خوار مى‏شمارند و حال آن که تو خداى منى و رشته سرنوشت‏من در چنگ توست! از غربت و تنهایى و دورى خانه‏ام و خوارى‏ام درچشمان کسى که وى را بر من مسلط گردانیده‏اى، به درگاه تو شکایت‏مى‏آورم.
بارالها بر من خشم مگیر که اگر تو بر من خشم نیاورى، مرازغیر تو باکى نیست و مگر نه این است که فراخناک لطف و عافیت تومرا کافى است!
خداوندا، تو را به نور جمالت که بر زمین و آسمانها تابیده‏است و پرده‏هاى تاریکى را برانداخته و کار گذشتگان و آیندگان راصلاح بخشیده است، سوگند مى‏دهم و از تو مى‏طلبم که در آن حال که‏بر من خشم گرفته‏اى، مرا نمیرانى و قهر خود را بر من نازل‏نگردانى که تو مى‏توانى قهر و عتاب را رها کنى و به لطف بازآیى‏و از من خشنود شوى!

گزیده از دعای عرفه حسین بن علی(علیه السلام)

 

یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ
و من الله التوفیق        


نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]


   1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آژیر خطر!
اعیاد مبارک
وظایف منتظران (حاج اسماعیل دولابی)
درد و دل!!
یا ایها الذین آمَنوا، آمِنوا!!!!
صیقلی کن!
گنجشک و ماه
ویژه نامه شهادت امام رضا(ع)
با او...
شیعه، محرم، غدیر!
نیایش
چه خبر؟!
بلاتکلیفی!
عادت کرده‏ایم ...!
بلیط
[همه عناوین(188)][عناوین آرشیوشده]