سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مهدویت (11)

چهارشنبه 89 اردیبهشت 29 ساعت 1:18 عصر

مهدویت (11) - انتظار فرج (انقلابی ماندن، همه جا، همه وقت) (5):

گفتیم: ما جوان ها باید خود سازی کنیم، بچه مسجدی که از اسلام چیزی نمی داند کافی نیست. و گفتیم: حضرت دیدن و دیدار حضرت بازی نیست! مسئله انتظار با همه چیز متفاوت است. و گفتیم: انتظار فرج یعنی من همیشه یک مبارز خواهم ماند. انتظار فرج یعنی سرنوشت همه بشریت برای من مهم است. انتظار فرج یعنی آمادگی برای نبرد علیه زرسالاران و زورسالاران و پدران تزویر مذهبی معنوی. انتظار فرج یعنی، هر لحظه که لازم شد بتوانیم بکنیم و کنده شویم. و گفتیم: قیام مهدی و عدالت که می گویند فقط جنبه مادی اش نیست، و نیز اینکه منتظر با راحت طلبی و ترس و عیاشی و تسلیم زور ماندن جور در نمی آید. روش مهدی، سلوک مهدی، اهداف او در قرآن آمده با اینکه نام ایشان نیامده. آیه 55 سوره نور ، یا آیه 33 سوره توبه.

و امــــا ... در آیه 5 سوره قصص میفرماید: «ما اراده کرده ایم که منت گذاریم بر مستضعفین زمین، منت گذاریم بر آنها و آنها را امامان و پیشوایان و حاکمان جهان قرار دهیم و آنها را وارث قدرت و حکومت در زمین قرار دهیم، ما اراده کرده ایم این اراده خداست» یا در آیه 105 سوره انبیا می فرماید: «این وعده امروز نیست از زبور داوود، از آن موقع و قبل از آن وعده داده ایم که زمین را بندگان صالح من به ارث خواهند برد و بر کل جهان حاکم خواهند شد»

مسئله اول اینکه در باب مسئله حضرت و آقا کی می آیند؟ و آقا آمده اند و الآن کجایند؟ و ازدواج کرده اند یا نه؟ کجا زندگی میکنند؟ کجا برویم ببینیمشان؟ کی و کجا دیدنشان؟ چه کسی الآن با آقا ارتباط دارد؟ پیغام آورد؟ یکی مراقب این قضیه باشید! اصل ارتباط قطعی است. افرادی خیلی خیلی خاص، اوحدی از افراد، افراد صالحی قطعاً خدمتشان مشرف می شوند؛ خدمت ایشان رسیده اند و خواهند رسید. اما اکثر موارد مخصوصاً آنهایی که ادعا می کنند، مغازه باز می کنند، اینها را مواظب باشید، بازیتان ندهند، اینها مغازه هایی است که باز شده و باز هم می شود.

ادامه دارد ... انشاء ا...                                                                         (با اندک تلخیص از سخنرانی استاد حسن رحیم پور ازغدی طرحی برای فردا 13)


نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]


مهدویت (10)

چهارشنبه 89 اردیبهشت 29 ساعت 1:17 عصر

مهدویت (10) - انتظار فرج (انقلابی ماندن، همه جا، همه وقت) (4):

گفتیم: ما جوان ها باید خود سازی کنیم، بچه مسجدی که از اسلام چیزی نمی داند کافی نیست. و گفتیم: حضرت دیدن و دیدار حضرت که بازی نیست! مسئله انتظار با همه چیز متفاوت است. و گفتیم: انتظار فرج یعنی من همیشه یک مبارز خواهم ماند. انتظار فرج یعنی سرنوشت همه بشریت برای من مهم است. انتظار فرج یعنی آمادگی برای نبرد علیه زرسالاران و زورسالاران و پدران تزویر مذهبی معنوی. انتظار فرج یعنی، هر لحظه که لازم شد بتوانیم بکنیم و کنده شویم. و گفتیم: قیام مهدی و عدالت که می گویند فقط جنبه مادی اش نیست، و نیز اینکه منتظر با راحت طلبی و ترس و عیاشی و تسلیم زور ماندن جور در نمی آید.

و اما ... منتظران مهدی آنهایی هستند که از مال و جان و راحتیشان گذشتند، بقیه دروغ میگویند! شیرینی میخورند نیمه شعبان، کف هم میزنند و منتظر مهدی نیستند! در روایت داریم که منتظر کسی است که در عصر غیبت اهل دروغ، خیانت، رشوه و غصب مال مردم و اهانت به دیگران و چه و چه نباشد.می پرسند اگر قیام حضرت مهدی واقعا هست پس چرا در قرآن نیامده؟ بله، در قرآن نام ایشان نیامده، ولی روش مهدی، سلوک مهدی، اهداف او آمده. آیات مکرری که در قرآن اشاره می کند به اینکه خداوند عالم را بی هدف و بی نتیجه نیافریده، ارزشهای الهی که در رأس آن قیام بر قسط است و رهایی بشر و هدایت بشر و بالاخره این همه انبیاء آمدند باید نتیجه اش آشکار بشود یک روز! بله نتیجه های نسبی در طول تاریخ بوده ولی باید یک نتیجه مطلق گرفته بشود از این جریانات.

در سوره نور آیه 55 خداوند وعده داده به مؤمنینی که اهل عمل صالح باشند که یک روز بالاخره آنها را در زمین به حاکمیت
می رساند، «لیستخلفنهم» ، 2 تا تأکید کرده خدا، هم «ال» و هم نون تأکید» یعنی خودمانی بگوییم، شک نکنید. طبق این آیات خداوند وعده داده که آن روز خواهد آمد که مؤمنین دیگر در امنیت خواهند بود، آن روز دیگر کسی نیست شما را محاصره کند، تحریم کند، تهدید کند؛ آن روز کسی دیگر به من شرک نخواهد ورزید، بعد آن روز دیگر کسی کافر نخواهد بود. یا در آیه 33 سوره مبارکه توبه: «اوست آنکه رسولش را فرستاد بسوی بشریت با هدایت تا دین حق را بر همه دین ها و مکتب ها در سراسر عالم پیاده کند و ...» چه وقت بوده تا به حال، که دین حق بر تمام عالم حاکم شود و غلبه کند؟! این آیات مصداق درجه یک اند.

ادامه دارد ... انشاء ا...                                                                                               (با اندک تلخیص از سخنرانی استاد حسن رحیم پور ازغدی طرحی برای فردا 13)

نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]


مهدویت (09)

چهارشنبه 89 اردیبهشت 29 ساعت 1:17 عصر

مهدویت (9) - انتظار فرج (انقلابی ماندن، همه جا، همه وقت) (3):

گفتیم: ما جوان ها باید خود سازی کنیم، باید کتاب بخوانیم، بچه مسجدی نادان، بچه مسجدی که از اسلام چیزی نمی داند کافی نیست. و گفتیم: حضرت دیدن و دیدار حضرت که بازی نیست! مسئله انتظار با همه چیز متفاوت است. و گفتیم: انتظار فرج یعنی من همیشه یک چریکی و مبارز خواهم ماند. انتظار فرج یعنی من یک مجاهد هستم و مجاهد خواهم ماند.انتظار فرج یعنی سرنوشت همه بشریت برای من مهم است. انتظار فرج یعنی این، یعنی من آماده شهادت هستم. انتظار فرج یعنی آمادگی برای نبرد علیه زرسالاران و زورسالاران و پدران تزویر مذهبی معنوی. انتظار فرج یعنی، هر لحظه که لازم شد بتوانیم بکنیم و کنده شویم. و گفتیم: آیا انتظار فرج کار آسانیست؟!

و اما ... انتظار یعنی انتظار برای اون ساعت و لحظه ای که اسم رمز یک عملیات سراسری را بشنویم که شرق و غرب زمین را به سرعت در بر خواهد گرفت. انتظار یعنی آمادگی برای تصفیه جهانی انلگهای تاریخ، تصفیه جلادان و دجالان، روز لایروبی همه مجاری حیات و زندگی، یعنی ارتباط بشر با حقوق بشر برای اولین بار حقیقتاً برقرار بشود. در فرهنگ شیعی و علوی و مهدوی منتظر مهدی کسی است که مشکلش مشکل خودش فقط نیست، مشکل همه بشریت مشکل اوست، یعنی جهانی فکر می کند و می گوید عجل علی ظهورک.

قیام مهدی و عدالت که می گویند فقط جنبه مادی اش نیست که آقا بیا انشاء ا... بین همه ما روغن و شکر و ... تقسیم می کند، هر روز صبح در خانه هایمان کیک و نوشابه و ساندیس را خود اصحاب حضرت تحویل ما می دهند، مسئله خیلی بالاتر از این حرف هاست. عدالت مادی یعنی سهم زندگی، همه آحاد بشر حق دارند زندگی شرافتمندانه و متوسط معنوی و مفرح نسبی، مادی داشته باشند. اما این سهم فقط سهم مادی نیست، فقط مسئله شکم و زیر شکم نیست، سهم مادی و بالاتر از آن سهم معنوی و عقلانی است. رشد بشر، کرامت انسان، که کرامت از گرسنگی مهمتر است. رسیدن به یک سطحش این است که در این عالم گرسنه ای نباید باشد. نباید یک اکثریت گرسنه باشند و یک اقلیت بخورند تا بالا بیاورند. همه بشر باید در رفاه نسبی باشند.

همه جوامع بشری باید امن باشند. نه اینکه یک ترقه در خیابان های واشنگتون یا لندن یا پاریس منفجر بشه دیگه آن ها بگویند ما حق داریم هفت، هشت کشور را به خاک و خون بکشیم و ... امنیت برای همه ... در روایت داریم وقتی آقا ظهور می کنند در هیچ جای عالم خرابه ای باقی نمی ماند. امروز اکثریت بشریت برده چند تا قدرت در دنیا هستند. دیگر دروغ گفتن غیر عادی است، خیانت کردن غیر عادیه، و همه مسائل اخلاقی و معنوی رشد می کند. به عبارتی حضرت روح و عقل مردم را رشد می دهند. در روایت هست زمانی که حضرت ظهور می کنند برادر دست تو جیب برادر می کند و او نمی پرسد برای چه، نمونه هایش را ما حتی در زمان جنگ و اوایل انقلاب می دیدیم.

او می آید و انتقام حسین ابن علی (علیه السلام) را از یزید و یزیدیان تاریخ می گیرد و انتقام همه مظلومین جهان را. ما آن روز موظفیم به مبارزه نه تسلیم، انتظار مبارزاتی نه انتظار یک آدم مفلوک، تسلیم، بی ایمان، ترسو، راحت طلب، عیاش، که به اسم اینکه آقا میان و خودشان کارها را درست می کنند از خودش سلب تکلیف می کند. اینجور تیپ ها وقتی آقا نیستند می گوییم آقا مبارزه کن، زندان برو، تن به خطر بده، به شکنجه، به شهادت، به نبرد، از مال و از جانت بگذر؛ می گویند تا آقا نیاید کاری نمی شود کرد! باید آقا بیاید، بعد هم که آقا می آید می گوییم خوب آقا آمدند: حالا ملحق شو و شروع کن، می گویند: آقا که آمدند ما چه کاره هستیم، آقا خودشان انشاء ا... کارها را حل می کنند، این نوع منتظران مهدی هیچ وقت منتظر مهدی نبوده اند و نخواهند بود.

ادامه دارد ... انشاء ا...

(با اندک تلخیص از سخنرانی استاد رحیم پور طرحی برای فردا 13)

نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]


مهدویت (07)

چهارشنبه 89 اردیبهشت 29 ساعت 1:16 عصر

مهدویت (7) - انتظار فرج (انقلابی ماندن، همه جا، همه وقت) (1):

مهم ترین خصوصیت این انقلاب پایگاه اصلی آن است که مبارزات ضد شاه و هم جبهه های نبرد، از مساجد بود. مسجد را پایگاه بدانید، پایگاه مقاومت و مبارزه، پایگاه اخلاق و انسانیت، پایگاه عدالت خواهی و انسان دوستی وخدا پرستی. خودتان، خودتان را تربیت کنید. خود سازی کنید. خودتان را دست کم نگیرید. مسجد ها را مهم بدانید. وقت بگذارید، کتاب بخوانید. بچه مسجدی نادان، بچه مسجدی جاهل، بچه مسجدی که از اسلام چیزی نمیداند و فقط سینه زدن و کف زدن بلد باشد این کافی نیست. برای حفظ اسلام سینه زنی به جای خودش، کف زدن و جشن هم به جای خود، ولی اینها همه مسائل درجه دوم و سوم هستند. مسئله درجه اول آگاهی اسلامی و ایمان، التزام، تعهد و اخلاق اسلامی است. کتاب بخوانید. آثار متفکران اسلام از قدیم و جدید را بخوانید. تاریخ صدر اسلام را بخوانید، با تفسیر قرآن آشنا باشید، نهج البلاغه بخوانید، صحیفه سجادیه را بشناسید، تاریخ سیره پیامبر و اهل بیت را مطالعه کنید و اهل عمل هم باشید. هم اهل فکر اسلامی و هم عمل.

به یاد یکی از رفیق های خودمان افتادم که شهید شده، وقتی که از تو منطقه عملیاتی برگشته بود، یکی از دوستان برگشت بهش گفت: آقا خدمت حضرت هم رسیدید؟ در جواب گفته بود نه، حضرت را ندیدیم ولی برای من کافی همین که حضرت من را ببینند. حضرت دیدن و دیدار حضرت که بازی نیست! شوخی نیست! یک بازی نشود که کم کم تبدیل بشود به امام زمان بازی. کیا امام زمان را دیدند؟ بگن: آقا ما! کیا ندیدند: آقا ما! اینجوری نیست. مواظب باشید. مسئله انتظار، مسئله ظهور، مسئله عشق به مهدی، مسئله دیدار حضرت؛ اینها تبدیل به بازی نشود، لوس نشود، مسئله حضرت با همه چیز متفاوت است.

حضرت ذخیره خداست برای نجات بشر. مسئولیتی بر دوش ایشان است که حتی بر دوش انبیاء و پیامبران هم نبوده. ایشان کار ناتمام همه پیامبران را تمام خواهد کرد به خواست خدا. این دوست ما می گفت که من حضرت را ندیدم و هیچ وقت هم احتمالاً نخواهم دید. اما همین برای من کافی است که من پیش چشم حضرت و برای عدالت خواهی که مسیر حضرت است قیام کردم و آماده شهادت بودم و همین که رفتم به استقبال مرگ در راه خدا و حضرت این را می بیند، همین برای من کافیست. مهم اینه که حضرت ما را ببیند. لازم نیست ما حضرت را ببینیم ولی اگر دیدیم چه بهتر. این مسائل را خیلی مراقب باشید. و این دعا که همیشه قرن ها بر سر زبان مؤمنین بوده و بر سر زبان ما و شما هست و باید باشد که "اللهم بلغ مولای ..." خدایا به محضر مبارک مولای من صاحب الزمان این سلام و درود عاشقانه و آتشین ما را برسان از طرف همه مردان و زنان مؤمن در طول تاریخ، در شرق و غرب عالم، از دریا و خشکی و دره و کوهستانها، زنده و مرده مؤمنین و مجاهدین در طول تاریخ، از پدرم و مادرم و فرزندانم و از طرف من و از طرف همه ما. سلام و تحیت ما را و سلام گرم و متواضعانه و عاشقانه ما را به محضر مبارکشان برسان به وزن عرش خدا.                        (با اندک تلخیص از سخنرانی استاد رحیم پور طرحی برای فردا 13)


نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]


مهدویت (06)

چهارشنبه 89 اردیبهشت 29 ساعت 1:16 عصر

مهدویت(6):

پرسش:

در خیلی از احادیث اشاره شده است که هر کس امام زمان خود را نشناسد هیچ یک از عباداتش قبول نیست، آیا منظور از این احادیث فقط دیدن و زیارت امام زمان می باشد؟ یا دانستن نام و کنیه ایشان و اعتقاد به حضور ایشان کفایت می کند؟

پاسخ:

وظیفه ما در زمان غیبت امام زمان در یک کلمه خلاصه می شود و آن چشم به راه ظهور آن حضرت بودن است که در روایات از آن به انتظار فرج تعبیر شده و از نیکوترین و ارزشمندترین اعمال محسوب گشته است.

رسول اکرم فرمودند : "با فضیلت ترین اعمال امت من انتظار فرج از سوی خداوند عزوجل است."

... اگر واقعاً منتظر کسی باشیم، درهمه حال و در همه جا به یاد او خواهیم بود ... آیا می توان کسانی را که روزها، هفته ها و ماه‌ها می گذرد و هرگز به یاد حضرت مهدی(روحی له الفداه) و ظهور آن حضرت و آماده ساختن خویش برای شرکت در قیام ایشان نیستند، منتظر فرج دانست؟

از مظاهر یادکردن ایشان دعاهای فراوانی است که در زمان غیبت در رابطه با امام زمان و ظهور آن حضرت و توفیق شرکت در قیام ایشان وارد شده است و پیشوایان معصوم ما را به این دعاها توصیه فرموده اند(مانند دعای فرج و دعای عهد).

نکته ای که در اینجا حائز اهمیّت است آنکه این غیبت یک طرفی است بدین معنی که تنها ما از زیارت امام زمان محروم هستیم اما آن حضرت ما را می بینند و شاهد رفتار و گفتار ما هستند.

یار نزدیک تر از من به من است                      این عجب بین که من از او دورم

چنانکه در روایات داشتیم آن حضرت در مراسم حج حاضر شده ناظر اعمال مردم هستند، ولی مردم آن حضرت را نمی بینند.

همچنین در روایات آمده است : "در هر هفته دو مرتبه، روزهای دوشنبه و پنج شنبه گزارش اعمال مردم به امام زمان همان عصر عرضه
می گردد. بنابراین در این زمان که حضرت مهدی امام زمان و ولی عصر هستند رفتار همه ما به آن حضرت عرضه می‌گردد و ایشان از چگونگی آنها آگاهند. پس بر ما لازم است سخت مراقب اعمال خود باشیم، مبادا که ادعای منتظر ظهور بودن با دروغ باشد.                                                                                                          

منابع و مآخذ : با استفاده از کتاب "آموزش عقاید"، ج2، تألیف محسن غرویان، محمد رضا غلامی، سید محمد حسین میرباقری، صفحات 389 و 392


نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]


مهدویت (08)

چهارشنبه 89 اردیبهشت 29 ساعت 1:16 عصر

مهدویت (8) - انتظار فرج (انقلابی ماندن، همه جا، همه وقت) (2):

گفتیم: ما جوان ها باید خود سازی کنیم، باید کتاب بخوانیم، بچه مسجدی نادان، بچه مسجدی که از اسلام چیزی نمیداند و فقط سینه زدن و کف زدن بلد باشد کافی نیست. درجه اول، آگاهیِ اسلامی و ایمان، التزام، تعهد و اخلاق اسلامی است و در درجه دوم و سوم، کف زدن و سینه زدن است. حضرت دیدن و دیدار حضرت که بازی نیست! شوخی نیست! یک بازی نشود که کم کم تبدیل بشود به امام زمان بازی. چه کسانی امام زمان را دیدند؟ بگن: آقا ما! کیا ندیدند: آقا ما!! اینجوری نیست. مواظب باشید، مسئله انتظار، مسئله ظهور، مسئله عشق به مهدی، مسئله دیدار حضرت؛ اینها تبدیل به بازی نشود، لوس نشود، مسئله حضرت با همه چیز متفاوت است.

و اما ... در زیارت آل یس داریم: «سلام بر تو ای فراخوان به سوی خدا، ای کسی که صدای تو صدای خداست، درود بر تو ای کسی که راه بشر به سوی خدایی و ای کسی که دین او را بپا خواهی کرد، سلام بر تو ای کسی که حق خدا را اقامه خواهی کرد، جبهه یاران خدا را رهبری خواهی کرد و خلیفه خدا هستی» و بعد در اواخر همین زیارت میخوانیم که «خدایا اگر من مُردم و حضرت نیامد، از تو میخواهم ما را در زمره کسانی قرار دهی که ما را دوباره زنده کنی تا در رکاب او بجنگیم برای عدالت، تا بتوانم جزو سربازان آن نبرد بزرگ آخر الزمان و نبرد جهانی باشم». ببینید انتظار فرج یعنی چه؟ با توجه به این روایات و دعاها، انتظار فرج یعنی آمادگی برای انقلاب جهانی بزرگ، انتظار فرج یعنی لحظه شماری برای آغاز آن پایان بزرگ. انتظار فرج یعنی منتظر نشستن برای دیدن جرقه آن نبرد بزرگ جهانی که از شرق تا غرب عالم را خواهد گرفت که به فروپاشی همه امپراطوری ها، استبدادها، استعمار های بین المللی همه جنایت کاران خواهد انجامید. انتظار فرج یعنی زنده نگهداشتن روح انقلابی در خودمان و تلاش برای گسترش جهانی و آماده باش جهانی. انتظار فرج یعنی من همیشه یک چریکی و مبارز خواهم ماند. انتظار فرج یعنی من یک مجاهد هستم و مجاهد خواهم ماند.

اینکه میگویند انتظار فرج خودش جزئی از فرج است، و خودش باعث گشایش در کار بشر می شود، و خودش مقدمه اجرای عدالت نسبی می شود، تا وقتی عدالت مطلق به دست حضرت اجرا شود و این که میگویند انتظار فرج جزء بزرگترین عبادات است، اینها همه یعنی من یک انقلابیم و بی تفاوت نیستم در برابر ظلم و ستم و بی عدالتی و ظلم. انتظار فرج یعنی سرنوشت همه بشریت برای من مهم است. یعنی برای من گرسنگان آفریقا مهم اند. برای من مظلومین آمریکای لاتین مهم اند. برای من طبقات فقیر و محروم در آسیا مهم اند. برای من سرنوشت همه تحقیر شده های جهان، همه گرسنگان، همه زیر پا ماندگان مهم است و آن روزی که آقای ما برسد، آن روز روز پیروزی مستضعفین بر مستکبرین در سراسر جهان است. انتظار فرج یعنی این، یعنی من آماده شهادت هستم.

چه کسانی در جبهه باطل مقابل یاران ذخیره الهی قرار خواهند گرفت؟ کسانیکه جنگهای بزرگ جهانی را تحمیل می کنند به ملت ها برای منافع، کسانی که دینهای قلابی و معنویت های دروغین ترویج میکنند که توجیه گر ظلم است، آنهایی که به نام دین، دنیای خودشان را تأمین میکنند و نان دین میخورند و کار دنیا می کنند. اینها دشمنان صف اول مهدی هستند. در روایت هست که چشم در چشم مهدی می ایستند و استدلال قرآنی و دینی می آورند بر علیه مهدی. به اسم دین جلوی مهدی می ایستند.

انتظار فرج یعنی آمادگی برای نبرد علیه زرسالاران و زورسالاران و پدران تزویر مذهبی معنوی. آنهایی که فریب می دهند بشر را به نام دین، به نام عرفان، و به نام معنویت و در برابر عدالت می ایستند. انتظار فرج یعنی، هوشیاری مبارزاتی، روحیه انقلابی خودمان را حفظ کنیم و هر لحظه که لازم شد بتوانیم بکنیم و کنده شویم. یعنی دل بسته به مال و خانواده و زندگی و دنیا و امثال آن نباشیم. منتظر مهدی، کسی است که به هیچ چیزی دل نمی بندد، کار می کند، کار اقتصادی، کار علمی، کار سیاسی، تشکیل خانواده می دهد، همه این کارهای را می کند مثل بقیه مردم، از راه مشروع و درستش، اما به هیچ چیز دل نمی بندد. منتظر مهدی یعنی کسی که هر لحظه آماده است از همه چیز دل بکند و مستقیم برود به سمت شهادت. برای چه؟ شهادت برای چه؟ شهادت برای اینکه توحید و عدالت بر تمام جهان حاکم بشود. حال شما بگویید انتظار فرج کار آسانیست؟!

 (با اندک تلخیص از سخنرانی استاد رحیم پور طرحی برای فردا 13)


نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]


مهدویت (05)

چهارشنبه 89 اردیبهشت 29 ساعت 1:15 عصر

مهدویت(5):

الیس الصبح بقریب؛ آیا صبح نزدیک نیست؟     (سوره هود - آیه81)

بیا و زود بیا؛ که تاب و توان صبر هم از نبودنت لبریز شده ... بیا و زود بیا؛ که منتظرانت پناهی جز تو نمی بینند و جز تو دل به کسی خوش
نمی کنند ... بیا و زود بیا؛ که باگ رحیلت، گوشهای بی جانمان را که با نوای دل انگیز معنویت بیگانه شده، آشنا خواهد ساخت ... بیا و زود بیا؛ که عشق، هیأت واقعی خویش را از دست داده و ملعبه ای شده در دست مجنونین انسان نما ... بیا و زود بیا؛ که حقیقت وجود هستی، به سنتی گراییده و تزویر و ریا و دو رنگی وجود همگان را فرا گرفته است ...

من؛ سرگشته و حیران از جبر زمانه (نه بهتر بگویم، اختیار خویشتن!)، دنبال گمگشته ای پیدا، اما پنهان از دیدار، با چشمانی اشک بار و دیده ای گریان، می گردم ... اما نمی دانم انتهای آن را آشکارا خواهم دید؟ یا هنوز باید منتظر ابتدای آن بمانم؟                                  (دست نوشته یکی از اعضاء کاروان)

تو کیستی؟ امام تو کیست؟ آیا او مثل برادر بزرگتر توست که باید ادب و احترام نسبت به او داشته باشی؟ یا مثل پدر توست که لازم است آنچه امر و نهی دارد در صورتی که بر خلاف خواسته خدا نباشد اطاعت کنی؟ نه! نه! گویی او را نمیشناسیم و وظیفه خود را نسبت به او نمیدانیم. آیا در روز قیامت، طاعت و بندگی خود بدون ولایت ولی خدا، امام معصومی که خدا برای تو معین کرده باشد، مورد قبول واقع می شود؟ و حال؛ مثال ما و امام زمان؛ مثال یک بدن است که او سر باشد و ما دست و یا دیگر اعضاء و جوارح که در بدن کنار یکدیگر جمع شده اند و با هم یک امت، یک آئین و یک وجود را تشکیل داده اند.

(و نمی خواستم وارد جزئیات مثال شوم والّا مناسب تر بود که گفته شود رسول خدا(صلی ا... علیه و آله) جایگاه عقل و امامان جایگاه قلب و یاران خاص جایگاه حواس و مردم جایگاه اعضاء و جوارح اند) در کل اگر دست بیمار و آلوده شود و لازم گردد تا قطع شود، بدن می تواند بدون آن زندگی کند. پس زندگی یک بدن در درجه اول به سالم بودن مغز و سر است نه به سالم بودن دست! آیا شنیده ای دست بگوید اگر سعی کنم آن تیغ برنده را از سر دور کنم ممکن است آسیب ببینم و ممکن است قطع شوم؟ آیا شنیده ای یک دست که در راه حفظ سر مجروح شده برای سر منت بگذارد و بگوید این من بودم که فداکاری کردم و گر نه تو کهسر هستی از بین رفته بودی؟

هرگز!! وظیفه دست یاری کردن است در حد توان. وظیفه دست فداکاری است تا وقتی جان در بدن دارد. دست باید فدای سر شود. بدون هیچ وقفه و یا معطلی اگر سر از بین رفت دیگر کل بدن در هلاکت خواهد بود. لذا وای بر جامعه ما اگر دست ها در محافظت از سر کوتاهی کنند یا علیل و مریض شوند و باشند. دست از خود منیت ندارد، مشغله ندارد فکر و برنامه ندارد، آینده و آرزو ندارد. همه وجودش حفاظت از سر و اطاعت از او امر سر است و سر هم از خود منیت ندارد ، دلبستگی ندارد تمایل به زندگی پست مادی ندارد و همه دغدغه اش در ارتباط با معبود و خالق خویش است که او چه می خواهد و آن را بجای آورد.

بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت           **            سر خُم می سلامت شکند اگر سبویی

خلاصه اینکه ما باید در راه حفظ جسمی و پیام امام زمان(روحی له الفداه) که حفظ کل هستی است از جان ناقابلمان بگذریم، چه اینکه امام را ببینیم و چه نبینیم. وظیفه دیدن نیست، وظیفه حراست است ...


نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]


مهدویت (04)

چهارشنبه 89 اردیبهشت 29 ساعت 1:14 عصر

مهدویت(4):

مروری بر گذشته: راه اصلی برای کسب محبت و تحصیل لیاقت دیدار امام عصر(روحی له الفداه) معرفت به آن حضرت است. طریق صحیح معرفت هم، کتاب ا... و سنت است. یعنی تمسک به قرآن و تفکر در نصایح و سخنان ائمه(علیهم السلام) آن هم در این عصر... که اکثریت مردم این دو را که پیامبر(صلی ا... علیه و آله) به عنوان ثقلین در میان ما نهادند، رها کرده و به رأی خود عمل می کنند.

آیات و روایات و احادیث درباره عظمت مقام حضرت حجت(روحی له الفداه) و ابعاد فضائل و کمالات آن حضرت بسیار دامنه دار و فراوان است. اینک بر ما واجب است که عمیق بنگریم و دقیق بیاندیشیم که امام زمانمان کیست؟ و دارای چه مقامی است؛ ذات پاک آن حضرت اول آفریده خداست و تمام عالم ملک و ملکوت و همه مخلوقات از جن و انس و ملک و سایر موجودات و آفریدگان به خاطر ایشان آفریده شده اند.

خلاصه اینکه شاهراه (میانبر) رسیدن به آل ا... و از آن طریق خودِ ا... محبت واقعی نبست به ایشان است و راه رسیدن به این محبت خالص، معرفت و شناخت است.                                              (کتاب: پیام امام زمان(عجل ا... تعالی فرجه) سید جمال الدین حجازی)


نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]


مهدویت (03)

چهارشنبه 89 اردیبهشت 29 ساعت 1:7 عصر

مهدویت(3):

چگونه می توان محبت واقعی به حضرت حجت(روحی فداه) را در دل قوی ساخت و به فروغ آن افزود؟ راه عمده برای تقویت دوستی نسبت به امام زمان(روحی فداه) و تشدید حب به او «معرفت» به آن حضرت است. طبیعی است وقتی که انسان امامش را نشناسد و از مراتب نیاز خود به ایشان آگاهی نداشته باشد ایشان را دوست نمی دارد یا کم دوست می دارد. اما بالعکس پس از شناخت نتایج و درک احتیاج خود به آن حضرت نمی تواند ایشان را دوست نداشته باشد. و هر چه قدر به بزرگواری و فضایل ایشان پی می برد به کوچکی و نیاز خود می نگرد. محبت و توجهش به آن حضرت خواه ناخواه بیشتر می شود. اگر دوستی امام زمان(روحی فداه) چون شمعی کم فروغ در گوشه شبستان دلمان سو سو می زند و همچنان کم و بیش گرفتار ناشایستگی ها و سیئات روحی هستیم باید در پی کسب معرفتش بکوشیم و او را آنچنان که می باید شناخت، بشناسیم، تا حب او مانند خورشیدی تابان بر همه وجودمان پرتو افکند و به قلبمان روشنی و به دلمان صفا راه یابد و از گناهان نجاتمان داده و به فضائل و معنویات نائل گرداند و همه آثار تاریکی و ظلمت را از جانمان پاک کند. زیرا معرفت پایه اصلی محبت است و محبت عامل بزرگ اجتناب از گناهان و راه اساسی برای تهذیب نفس است. به همین جهت در روایاتی که از اهل بیت(علیهم السلام) رسیده روی مسئله شناخت فوق العاده تأکید شده و معرفت خدا و رسول و
ائمه طاهرین(علیهم السلام) راز رستگاری ابدی معرفی گردیده است.

در ارتباط با همین شناخت حضرت صادق(علیه السلام) می فرمایند: «امام خود را بشناس زیرا هرگاه شناختی، تقدیم و یا تأخیر این امر، به تو زیانی نرساند، یعنی چه دولت حق و ظهور امام زود فرا رسد و چه به تأخیر افتد برای تو یکسان است و ضرر نکرده ای، اما زیان برای کسی است که به امامش معرفت ندارد»

برای شناخت اهل بیت(علیهم السلام) و حتی خود خدا باید از نور کتاب و سنت مدد گرفت. چون آنچه از نور و هدایت می توان بدست آورد در این دو منبع گرانقدر است. و به غیر این دو بقیه سرابی بیش نیستند.        (کتاب: پیام امام زمان(عجل ا... تعالی فرجه) سید جمال الدین حجازی)


نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]


مهدویت (02)

چهارشنبه 89 اردیبهشت 29 ساعت 1:4 عصر

از راه‌های رسیدن به مهدویت محبّت است.

در محبّت اکسیر و گوهری است. محبّت مثل مغناطیس و آهن‌رباست و هرجا باشد آهن را به خود می‌کشد. در این میان اگر دوستی پیدا شد، شما را می‌رساند، اگر علاقه‌ای پیدا شد، حتی پشت کوه قاف هم که باشد شما را می‌کشاند و بالاخره به محبوب می‌رساند، حالا چطور برساند؟

قانون کلی ندارد، می‌رسی، یا در خواب، یا بیداری، یا به خودش و یا به خواصش. بالاخره نشانه‌ای که داخل باغ شده‌ایی به دستت می‌دهند. حتی یک برگ سبز، حتی یک دانه گل و یا میوه، اگر دوست داری صفحه وجودت عوض شود باید به امام زمانت محبت کنی. هر چیزی نشانه و آثاری دارد. محبت به امام زمان(روحی فداه) هم آثاری. یکی از آنها دوست داشتن دوستان آن حضرت و هدایت گمراهان و توجه دادن مردم به آن حضرت و مجبوب کردن ایشان نزد مردم و ایجاد شوق و محبت او در دل‌هاست.

محبت درجاتی دارد. آن درجة بالا، درجه‌ایست که محبّ، خودش را فراموش و خواستار فقط محبوب است. و این وادی عجیبی است. محبت موج‌ها دارد و هر موجش یک اثری و این اثر باعث می‌شود محبّ از بردن نام محبوبش لذت ببرد. اگر محبت به آن حضرت داشته باشی برای او اشک می‌ریزی، به سراغش می‌روی، از این سو و آن سو می‌پرسی که چطور می‌شود به آن حضرت رسید. در این راه حوصله و صبر و شکیبایی و تحمل رنج و سوختن در فراق می‌خواهد و این‌ها نشانه‌های محبت است. (و من می‌گویم: از دیگر نشانه‌های محبت این است که از کاری که محبوب نمی‌پسندد دوری کنی، حال چه رسد به اینکه با سخنی، کاری، نگاهی و ... تیری به قلب محبوبت بزنی؟! قول و عمل تناسب باید داشته باشد! محبت و کشتن محبوب با هم جمع نمی‌شود! ولی محبّین! حضرتش با او چنین می‌کنند! و همچنان داعیه ارادت دارند!)  

 (کتاب: پیام امام زمان(عجل ا... تعالی فرجه) سید جمال الدین حجازی)


نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]


   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آژیر خطر!
اعیاد مبارک
وظایف منتظران (حاج اسماعیل دولابی)
درد و دل!!
یا ایها الذین آمَنوا، آمِنوا!!!!
صیقلی کن!
گنجشک و ماه
ویژه نامه شهادت امام رضا(ع)
با او...
شیعه، محرم، غدیر!
نیایش
چه خبر؟!
بلاتکلیفی!
عادت کرده‏ایم ...!
بلیط
[همه عناوین(188)][عناوین آرشیوشده]