سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مهدویت (05)

چهارشنبه 89 اردیبهشت 29 ساعت 1:15 عصر

مهدویت(5):

الیس الصبح بقریب؛ آیا صبح نزدیک نیست؟     (سوره هود - آیه81)

بیا و زود بیا؛ که تاب و توان صبر هم از نبودنت لبریز شده ... بیا و زود بیا؛ که منتظرانت پناهی جز تو نمی بینند و جز تو دل به کسی خوش
نمی کنند ... بیا و زود بیا؛ که باگ رحیلت، گوشهای بی جانمان را که با نوای دل انگیز معنویت بیگانه شده، آشنا خواهد ساخت ... بیا و زود بیا؛ که عشق، هیأت واقعی خویش را از دست داده و ملعبه ای شده در دست مجنونین انسان نما ... بیا و زود بیا؛ که حقیقت وجود هستی، به سنتی گراییده و تزویر و ریا و دو رنگی وجود همگان را فرا گرفته است ...

من؛ سرگشته و حیران از جبر زمانه (نه بهتر بگویم، اختیار خویشتن!)، دنبال گمگشته ای پیدا، اما پنهان از دیدار، با چشمانی اشک بار و دیده ای گریان، می گردم ... اما نمی دانم انتهای آن را آشکارا خواهم دید؟ یا هنوز باید منتظر ابتدای آن بمانم؟                                  (دست نوشته یکی از اعضاء کاروان)

تو کیستی؟ امام تو کیست؟ آیا او مثل برادر بزرگتر توست که باید ادب و احترام نسبت به او داشته باشی؟ یا مثل پدر توست که لازم است آنچه امر و نهی دارد در صورتی که بر خلاف خواسته خدا نباشد اطاعت کنی؟ نه! نه! گویی او را نمیشناسیم و وظیفه خود را نسبت به او نمیدانیم. آیا در روز قیامت، طاعت و بندگی خود بدون ولایت ولی خدا، امام معصومی که خدا برای تو معین کرده باشد، مورد قبول واقع می شود؟ و حال؛ مثال ما و امام زمان؛ مثال یک بدن است که او سر باشد و ما دست و یا دیگر اعضاء و جوارح که در بدن کنار یکدیگر جمع شده اند و با هم یک امت، یک آئین و یک وجود را تشکیل داده اند.

(و نمی خواستم وارد جزئیات مثال شوم والّا مناسب تر بود که گفته شود رسول خدا(صلی ا... علیه و آله) جایگاه عقل و امامان جایگاه قلب و یاران خاص جایگاه حواس و مردم جایگاه اعضاء و جوارح اند) در کل اگر دست بیمار و آلوده شود و لازم گردد تا قطع شود، بدن می تواند بدون آن زندگی کند. پس زندگی یک بدن در درجه اول به سالم بودن مغز و سر است نه به سالم بودن دست! آیا شنیده ای دست بگوید اگر سعی کنم آن تیغ برنده را از سر دور کنم ممکن است آسیب ببینم و ممکن است قطع شوم؟ آیا شنیده ای یک دست که در راه حفظ سر مجروح شده برای سر منت بگذارد و بگوید این من بودم که فداکاری کردم و گر نه تو کهسر هستی از بین رفته بودی؟

هرگز!! وظیفه دست یاری کردن است در حد توان. وظیفه دست فداکاری است تا وقتی جان در بدن دارد. دست باید فدای سر شود. بدون هیچ وقفه و یا معطلی اگر سر از بین رفت دیگر کل بدن در هلاکت خواهد بود. لذا وای بر جامعه ما اگر دست ها در محافظت از سر کوتاهی کنند یا علیل و مریض شوند و باشند. دست از خود منیت ندارد، مشغله ندارد فکر و برنامه ندارد، آینده و آرزو ندارد. همه وجودش حفاظت از سر و اطاعت از او امر سر است و سر هم از خود منیت ندارد ، دلبستگی ندارد تمایل به زندگی پست مادی ندارد و همه دغدغه اش در ارتباط با معبود و خالق خویش است که او چه می خواهد و آن را بجای آورد.

بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت           **            سر خُم می سلامت شکند اگر سبویی

خلاصه اینکه ما باید در راه حفظ جسمی و پیام امام زمان(روحی له الفداه) که حفظ کل هستی است از جان ناقابلمان بگذریم، چه اینکه امام را ببینیم و چه نبینیم. وظیفه دیدن نیست، وظیفه حراست است ...


نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آژیر خطر!
اعیاد مبارک
وظایف منتظران (حاج اسماعیل دولابی)
درد و دل!!
یا ایها الذین آمَنوا، آمِنوا!!!!
صیقلی کن!
گنجشک و ماه
ویژه نامه شهادت امام رضا(ع)
با او...
شیعه، محرم، غدیر!
نیایش
چه خبر؟!
بلاتکلیفی!
عادت کرده‏ایم ...!
بلیط
[همه عناوین(188)][عناوین آرشیوشده]