اگر توفیق بود، به حول و قوه الهی فرازهایی از خطبه همام را، به روایتی دیگر، طی چند هفته، با هم مرور میکنیم؛ باشد که رستگار شویم.
مولایمان که عمری است در حسرت سوال بندگان در خواب رفته میسوزد و فریاد «سلونی» اش آتش عطش انبیای سلف و اولیای خلف را دامن میزند با سؤالی از سوی همام که دست تمنا از دامن امیال دنیوی بریده مواجه میشود، که تقوا پیشگان را بر من بنمایان . ابتدا امیر مؤمنان از پاسخ سرباز میزند و به پاسخی کوتاه بسنده میکند که : «خداوند با تقوا پیشگان و نیکوکاران است».
طبیعی است عطش همام با یک جرعه سیراب نمیشود. ولی از آن طرف علی «که جان عالمی به فدایش» باید عمق ظرفیت سائل را بشناسد که میشناسد. بل بشناسند و روزنی در خور طاقت چشمان سائل از نور بگشاید. و امیرالمؤمنین با سوگندهای همام مواجه میشوند که در بیابان برهوت ابهام، نه تنها تشنه رهایش نکند بلکه سیرابش کند.
پس علی زبان به مدح خداوند و ثنای او میگشاید و بر مقتدا و ولی و رهبر خویش پیامبر (ص) درود میفرستد که اگر عمر با برکت پیامبر تا آخرین دم حیات مقدس علی امتداد می یافت هرگز علی زبان به سخن نمی گشود به احترام معلم. همچنان که حسن (ع) این چنین کرد در زمان پدر و حسین در زمان برادر؛ تا مهدی موعود که هرکدام کلامی را بی یاد پیامبر آغاز نکردند.
و اما بعد ...
بقیش برای هفته بعد ...
نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان
لیست کل یادداشت های این وبلاگ