هندسه زندگی
اگر بتوانیم در هندسه وجود خویش، شکل مطلوبی ترسیم کنیم، ما هم مهندسیم. اگر به خاصیت خط در متمایز ساختن اشیاء آگاه باشیم، اگر نقشی را که نقطه ایفاء میکند بدانیم، اگر دایره تلاش ما بر محور نقطه ایمان باشد، از بی شکلی رها می شویم.
مگر نه آنکه روزی چند بار از آفریدگارمان هدایت به راه مستقیم را می طلبیم؟ پس چرا در عمل ، کج میرویم و در اندیشه، کج می اندیشیم؟ نقطه مرکزی آرمانها و اهداف ما چیست؟ شعاع فکرمان تا کجاها گستردش میابد؟ از کدام زاویه به زندگی می نگریم؟
پرگار را هر کس می تواند دست گیرد، ولی نوک پرگار را بر کدام نقطه باید نهاد، تا دایره ای روشن و شکلی پر محتوا رسم کند؟ این، کار هر کس نیست!
ما پرگار کدام نقطه مرکزی هستیم؟ و ... چه خطی میکشیم و شکل ترسیمی ما چه مفهومی دارد؟ لحظه لحظه عمر ما، همچون نقطه های به هم پیوسته، خطی پدید می آورد. تداوم خط نیز، شکلی میسازد. با کدام نقطه ها خط زندگی را امتداد میدهیم؟ بعضیها با پرگار انتخابشان، محدوده کوچکی را برای گام زدن بر میگزینند. برخی هم دایره نظر را وسعت می بخشند و زاویه دید را باز میکنند. چه بسیار تفاوت است میان آنکه پرگار دایره ساز را بر نقطه مادیات قرار میدهد و شکم و شهوت را مرکزیت میبخشد، با آنکه در افق نگاهش جلوه های زیبای هستی و رنگین کمان ایمان و معنویت انعکاس می یابد.
همه چشم میگشایند، ولی به روی چه؟ همه گوش میسپارند، ولی به کدام آهنگ؟ همه دل میدهند اما به چه دلبری؟ و ... همه دایره ترسیم میکنند، لیکن با چه پرگاری و برگرد کدام نقطه؟ خود یا خدا؟ محدودة دنیا یا گسترة آخرت؟ وسعت ایمان یا تنگنای تردید؟
در احادیث آخرالزمان آمده است : «بر مردم زمانی فرا خواهد رسید که همة همتشان شکمهایشان است، شرافتشان کالا و جنسی است که دارند، زنانشان قبلة آنهاست، ثروتهایشان، دینشان است ...» (منتخب الاثر ، 438)
فکر میکنید آن زمان فرا رسیده است؟ وقتی «پول محوری» جای «تقوا محوری» را بگیرد، وقتی شهوات و ارضای غرایز جنسی و سکس و ابتذال، قبله گاه برخی از نفس پرستان شود، وقتی معیار ارزش و اعتبار ، پول و تجملات باشد، وقتی همه دوندگیها و تلاشها برای سیر کردن و پر کردن شکم باشد و فکرهای تهی و دلهای خالی از عواطف برین و گرایشهای متعالی برایشان مسأله ای نباشد، آیا فکر میکنید هنوز آن «آخر الزمان» نرسیده است؟
ولی ما باور نداریم که « نسل ارزش» منقرض شده باشد، چرا که کسانی، پاسدار آنند. چرا چشم را به خوبها و خوبیها نگشاییم؟
هنوز هم فراوان یافت میشوند کسانی که در بلبشوی دنیا زدگی و عفونت تجمل گرایی، به افق های روشن و گستره آخرت هم، چشم میدوزند و جلوة سادگی را همچنان پر فروغ می بینند.
خدا نکند که روزنه دل به آفاق ارزشهای معنوی بسته شود. کوردلی بسیار بدتر از نابینایی است ...
راستی ... با پرگار عمل، بر محور کدام نقطه، چه دایره ای ترسیم میکنی؟ ( بر گرفته از کتاب : ‹‹ نگاه تا نگاه ›› اثر : جواد محدثی)نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان
لیست کل یادداشت های این وبلاگ