سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نشریه شماره 31 قسمت دوم

چهارشنبه 89 فروردین 11 ساعت 10:33 عصر

من کنت مولاه فهذا علی مولاه

در بخش چهارم خطبه،‌ برای جلوگیری از هر شکّ و شبهه و اتمام حجّت، به صورت عملی اجرا کردند آنچه را که بصورت لسانی فرموده بودند. ابتدا به امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند نزدیکتر بیا و از پشت دو بازوی او را گرفتند. در این هنگام امیرالمؤمنین(علیه السلام) دست خود را باز کردند تا دستهای هر دو به سوی آسمان قرار گرفت. سپس امیرالمؤمنین(علیه السلام) که یک پله پایین تر نشسته قرار داشتند را از جا بلند کردند تا حدّی که پاهای آن حضرت محاذی و روبروی زانوهای پیامبر(صلی ا.. علیه و آله) قرار گرفت و مردم سفیدی زیر بغل ایشان را دیدند که تا آن روز دیده نشده بود. در این حال فرمودند: «مَن کُنتُ مَولاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَولاهُ، اَللَّهُمَ وَالِ مَن وَالاهُ و عَادِ مَن عَادَاهُ وَانصُر مَن نَصَرَه وَاخذُل مَن خَذَلَه» یعنی (هر کس من نسبت به او از خودش صاحب اختیار تر بوده ام این علی هم نسبت به او صاحب اختیار تر است. خدایا دوست بدار هر کس علی را دوست بدارد،‌ و دشمن بدار هر کس او را دشمن بدارد و یاری کن هر کس او را یاری کند، و خوار کن هر کس او را خوار کند.)

در اینجا حضرت نزول وحی درباره اکمال دین را فرمودند که «خدا هنگام روشن شدن این مطلب درباره اش فرمود:‌« ... اَلیَوم یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن دِینِکُم فَلا تَخشَوهُم وَاخشُون اَلیَوم اَکمَلتُ لَکُم دِینِکُم وَ اَتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِسلام دِینا ... (سوره مائده–آیه 3)» و
«
وَ مَن یَبتَغِ غَیرَ الاِسلامِ دیناً فَلَن یُقبَلَ مِنهُ وَ هُوَ فِی الاخِرَهِ مِنَ الخَاسِرین (سوره آل عمرانآیه85)».

دین خدا کامل شد

در بخش پنجم حضرت صریحاً فرمودند: «ای مردم خدا دین شما را با امامت او کامل نمود، پس هر کس اقتدا نکند به او و به کسانی که جانشین او از فرزندان من و از نسل او هستند، تا روز قیامت اعمالشان در دنیا و آخرت از بین رفته. بدانید که با علی دشمنی نمی کند مگر شقی و با علی دوستی نمی کند مگر با تقوی، و به او ایمان نمی آورد مگر مؤمن مخلص». در اینجا با توجه به آیه «رضیت لکم الاسلام دینا» فرمودند: «ای مردم من خدا را شاهد گرفتم و رسالتم را به شما ابلاغ نمودم، و بر عهده رسول جز ابلاغ روشن چیزی نیست. ای مردم از خدا بترسید آنطور که باید ترسید، و از دنیا نروید مگر آنکه مسلمان باشید».

ماجرای سقیفه:

مرحله ششم از سخنان پیامبر(صلی ا.. علیه و آله) جنبه غضب الهی را نمودار کرد. حضرت با تلاوت آیات عذاب و لعن فرمودند: «منظور از این آیات
عده ای از اصحاب من هستند که اگر بخواهم می توانم نام تک تک آنان را بیاورم و آنها را به شما بنمایانم ولی مأمور به چشم پوشی از آنان هستم ،‌ ولی بدانند که خداوند ما را بر معاندین و مخالفین و خائنین و مقصرین حجّت قرار داده است، و چشم پوشی از آنان در دنیا مانع از عذاب آخرت نیست». سپس اشاره ای به امامان دعوت کننده به آتش نمودند و با اشاره ای رمزی به ماجرای سقیفه که نطفه آن توسط منافقان در حجه الوداع با امضای صحیفه ملعونه در مکّه منعقد شده بود فرمودند: «بدانید که آنان اصحاب صحیفه هستند پس هر یک از شما در صحیفه خود نظر کند!». در این هنگام اکثر مردم منظور پیامبر(صلی ا.. علیه و آله) را نفهمیدند؛ فقط مجریان سقیفه و عدّه ای قلیل که از ماجرا مطلع بودند متوجّه شدند.

احساس رساندن پیامی بزرگ توسط بزرگ پیامبران، سنگینی آن را از دوش حضرت برداشته بود. این بود کلماتی که حاکی از این رضایت قلبی بر لسان مبارک حضرت جاری شد و فرمودند: «من رسانیدم آنچه مأمور به ابلاغش بودم، تا حجّت باشد بر حاضر و غائب، ‌و بر همه کسانی که حضور دارند یا ندارند،‌ به دنیا آمده اند یا نیامده اند. پس حاظران به غایبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند». سپس با صراحت بیشتری به ماجرای سقیفه پرداختند: «به زودی امامت را بعد از من به عنوان پادشاهی و با ظلم و زور می گیرند. خداوند غاصبین و تعدّی کنندگان را لعنت کند».

ولایت و محبت اهل بیت(علیهم السلام)

در بخش هفتم، حضرت تکیه سخن را بر اثرات ولایت و محبّت اهل بیت قرار دادند و سوره حمد را قرائت نمودند و فرمودند: «این سوره درباره من نازل شده و بخدا قسم درباره ایشان (امامان) نازل شده و اصحاب صراط المستقیم در سوره حمد شیعیان اهل بیت هستند». و با قرائت آیاتی درباره بهشت فرمودند: «بدانید که دوستان ایشان کسانی اند که با سلامتی و درحال امن وارد بهشت می شوند و ملائکه با سلام به ملاقات آنان می آیند».

حضرت مهدی(ارواحنا فداه و عجل ا... فرجه)

در بخش هشتم مطالبی اساسی در باره حضرت بقیه ا... (ارواحنا فداه و عجل ا... فرجه) فرمودند: «بدانید که آخرین امامان مهدی قائم از ماست. اوست غالب بر ادیان، ‌اوست انتقام گیرنده از ظالمین، اوست فاتح قلعه ها و منهدم کننده آنها، ‌و اوست غالب بر هر قبیله ای از اهل شرک و هدایت کننده آنان. بدانید که اوست گیرنده انتقام هر خونی از اولیاء خدا. اوست یاری دهنده دین خدا. بدانید که اوست استفاده کننده از دریایی عمیق. اوست که هر صاحب فضیلتی را بقدر فضلش و هر صاحب جهالتی را بقدر جهلش نشانه می دهد. اوست انتخاب شده و اختیار شده خداوند. اوست وارث هر علمی و احاطه دارنده به هر فهمی. بدانید که اوست خبر دهنده از پروردگارش،‌ و بالا برنده آیات الهی. اوست هدایت یافته محکم بنیان. اوست که کارها به او سپرده شده است. اوست که پیشینیان به او بشارت داده اند، اوست که به عنوان حجّت باقی می ماند و بعد از او حجّتی نیست. هیچ حقّی نیست مگر همراه او،  ‌و هیچ نوری نیست مگر نزد او. بدانید او کسی است که غالبی بر او نیست و کسی بر ضدّ او کمک نمی شود. اوست ولی خدا در زمین و حکم کننده او بین خلقش و امین او بر نهان و آشکارش.

 پیمان وفاداری با غدیر

در بخش نهم مسئله بیعت را مطرح کردند و فرمودند: «بدانید که من بعد از پایان خطابه ام شما را به دست دادن با من به عنوان بیعت با او و اقرار به او و بعد از من به دست دادن با خود او فرا می خوانم. بدانید که من با خدا بیعت کرده ام و علی با من بیعت کرده است و من از جانب خداوند برای او از شما بیعت می گیرم». سپس به آیه 10 سوره فتح «به یقین کسانی که با تو بیعت می کنند،‌ جز این نیست که با خدا بیعت می کنند ...» اشاره
می کنند برای تصدیق سخنان خویش.

احکام الهی جاودانه است

در دهمین بخش، حضرت درباره احکام الهی سخن گفتند و مقصود بیان چند نکته بود: اینکه پیش بینی آینده و اینکه اگر زمانی طولانی گذشت و کوتاهی نمودید یا فراموش کردید علی(علیه السلام) صاحب اختیار شما است و برای شما بیان می کند. سپس فرمودند: «بالاترین امر به معروف و نهی از منکر این است که سخن مرا بفهمید و آن را به کسانی که حاضر نیستند برسانید و او را از طرف من به قبولش امر کنید و از مخالفتش نهی نمائید چرا که این دستوری از جانب خداوند عزّوجل است و هیچ امر به معروف و نهی از منکری نمی شود مگر با امام معصوم».

با دوازده امام بیعت کنید

در آخرین مرحله خطابه، بیعت لسانی انجام شد بدین ترتیب که خود حضرت می فرمودند و مردم تکرار می کردند و لزوم چنین کاری اقرار گرفتن از همه مردم بود. و متن بیعت اینگونه بود: «ما شنیدیم و اطاعت می کنیم و راضی هستیم و سر تسلیم فرود می آوریم درباره آنچه از جانب پروردگار ما و خودت به ما رساندی، درباره امر امامتِ علی امیرالمؤمنین و امامانی که از صلب او به دنیا می آیند. بر این مطلب با قلبهایمان و با جانمان و با زبانمان و با دستانمان با تو بیعت می کنیم. بر این عقیده زنده ایم و با آن می میریم و روز قیامت با آن محشور می شویم. تغییر نخواهیم داد و تبدیل نمی کنیم و شک نمی کنیم و انکار نمی نمائیم و تردید به دل راه نمی دهیم و از این قول بر نمی گردیم و پیمان را نمی شکنیم. ... ما این مطالب را از قول تو به نزدیک و دور از فرزندانمان و فامیلمان می رسانیم، ‌و خدا را بر آن شاهد می گیریم. خداوند در شاهد بودن کفایت می کند و تو نیز بر این اقرار ما شاهد هستی».

پس از اتمام خطبه مردم برای سبقت در بیعت ازدحام کردند و در این حالت پیامبر(صلی ا.. علیه و آله) می فرمودند: «الحمد لا.. الذی فضلنا علی جمیع العالمین». نکته جالب اینکه در هیچ یک از جنگ ها که پیامبر پیروز می شدند سراغ نداریم که ایشان بفرمایند: «به من تبریک بگویید، ‌یه من تهنیت بگوئید زیرا خداوند مرا به نبوت و اهل بیتم را به امامات اختصاص داده است و این نشانه فتح بزرگ و در هم شکستن کامل سنگر های کفر و نفاق بود». و به منادی خود فرمودند که این شعار را که خلاصه غدیر می باشد بین مردم تکرار کند:

«مَن کُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِیٌّ مَولاهُ، اَلّلهُمَّ والِ مَن والاه و عادِ مَن عاداه وَانصُر مَن نَصَرَه وَاخذُل مَن خَذَلَه»

بیعت غدیر به عنوان التزام و پیمان وفاداری به ولایت دوازده امام معصوم بود و محتوای آن ضمن سخنرانی حضرت تعیین شده بود و مردم بصورت لسانی به آن اقرار کرده بودند.

از کسانی که با امیرالمؤمنین(علیه السلام) بیعت نمودند همان هایی بودند که زودتر از همه آن را شکستند و پیش از همه پیمان خود را زیر پا گذاشتند و پس از پیامبر(صلی ا.. علیه و آله) و حتی هنگام حیات ایشان رو در روی امیرالمؤمنین(علیه السلام) ایستادند. جالب اینجاست که عمر بعد از بیعت این کلمات را بر زبان می راند: بخٍ بخ! افتخار برایت باد، گوارایت باد، ای پسر ابی طالب، خوشا به حالت ای ابالحسن، اکنون مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمنی شده ای. (به نقل از کتب اهل تسنّن! و من می گویم: چه خوب به عهد خود عمل کردند، آنگاه که هنوز پیکر پیامبر(صلی ا.. علیه و آله) را دفن نکرده بودند و آن زمان که امیرالمؤمنین(علیه السلام) به دنبال شاهد در خانه مردم آمدند از جمعیت 000/120 نفری آن روز بزرگ، فقط 12 نفر لبیک گفتند، فقط 12 نفر!! و چه کردند با اهل بیتش با این همه تأکید!!!!! و شاید بتوان گفت، ‌اگر مؤاخذه ام نکنید!،‌که چه اکنون ما می کنیم با اهل بیتش؟!!! ... بگذریم... !)

نکته دیگر اینکه در عرب رسم است هرگاه می خواستد ریاست شخص بزرگی را بر قومی اعلام کنند یکی از مراسمشان بستن عمّامه بر سر او بود. اهمّیت این برنامه آنگاه بیشتر می شد که شخص بزرگی عمّامه خود را بر سر کسی ببندد و این به معنای اعتماد بر او بود. پیامبر(صلی ا.. علیه و آله) عمّامه خود را که «سحاب» نام داشت به این رسم عرب بر سر امیرالمؤمنین(علیه السلام) نهاد و فرمود عمّامه تاج عرب است.

عاقبت منکرین

در غدیر معجزه ای اتفاق افتاد که حقّانیت این مطلب بر همه عیان شد و حجّت تمام.

در آخرین ساعات حارث فهری با دوازده نفر از اصحابش نزد رسول ا.. (صلی ا.. علیه و آله) رفت و گفت: ای محمّد!‌ سه سؤال از تو دارم:

1- آیا شهادت به یگانگی خداوند و پیامبری خود را از جانب پروردگارت آورده ای یا از پیش خود گفتی؟

2- آیا نماز و زکات و حج و جهاد را از جانب پروردگارت آورده ای یا از پیش خود گفتی؟

3- آیا اینکه درباره علی گفتی «من کنت مولا ... » از جانب پروردگارت آورده ای یا از پیش خود گفتی؟

پیامبر(صلی ا.. علیه و آله) در جواب هر سه فرمودند: «خداوند به من وحی کرده است و واسطه بین من و خدا جبرئیل است، و من اعلان کننده پیام خدا هستم و بدون اجازه او خبری را اعلان نمی کنم»

حارث گفت: «خدایا اگر آنچه محمّد می گوید حق و از جانب توست، سنگی از آسمان بر ما ببار و یا عذابی دردناک بر ما بفرست».

همینکه این سخن حارث تمام شد و به راه افتاد خداوند سنگی از آسمان بر او فرستاد و از مغزش وارد و همانجا او را هلاک کرد و در مقابل دیدگان 000/120 نفر ماجرای اصحاب فیل را دوباره زنده کرد.

به امید روزی که در کنار صاحب غدیر حضرت بقیه ا... (ارواحنا فداه و عجل ا... فرجه) غدیر را به جشنی دیگر بنشینیم و داستان آن روزهای شیرین را از
دو لب مبارک آن حضرت بشنویم.

اسامی برخی راویان حدیث غدیر(صحابه): ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه، زبیر، عائشه، سعدابن‌ابی‌وقاص، جابرابن‌عبدا...انصاری، ابوهریره، ام‌سلمه، ام‌هانی، خالدابن‌ولید، عبدالرحمن‌ابن‌عوف و ...110 نفر از بزرگان صحابه که حافظ سجستانی(م.477) در کتاب17جلدی «الدرایه فی حدیث الولایه» آورده است و قطعاً‌ تعداد راویان بیش از اینهاست ولی ...!

برخی کتب راوی غدیر از اهل تسنّن: النهایه شافعی، مسند احمد‌حنبل، تاریخ الکبیر بخاری، انساب الأشراف بلاذری، شواهد‌التنزیل حسکانی، الصواعق المحرقه ابن حجر هیتمی ‌و ...

منابع مورد استفاده: 1- کتاب غدیر شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی.   2- کتاب ولایت علی(علیه السلام) در قرآن کریم و سنت پیامبر(صلی ا.. علیه و آله)، علامه سید مرتضی عسکری(ره).   3- کتاب گزارش لحظه به لحظه از واقعه غدیر، محمد باقر انصاری.   4- کتاب غدیر زلال وحی، عاشقان بقیع قم.   5- کتاب پیام غدیر(منشور ولایت)، شهرداری تهران.

                 الهی عاقبت محمود گردان


نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آژیر خطر!
اعیاد مبارک
وظایف منتظران (حاج اسماعیل دولابی)
درد و دل!!
یا ایها الذین آمَنوا، آمِنوا!!!!
صیقلی کن!
گنجشک و ماه
ویژه نامه شهادت امام رضا(ع)
با او...
شیعه، محرم، غدیر!
نیایش
چه خبر؟!
بلاتکلیفی!
عادت کرده‏ایم ...!
بلیط
[همه عناوین(188)][عناوین آرشیوشده]