سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اخلاقی (15)

چهارشنبه 89 اردیبهشت 29 ساعت 12:27 عصر

* وقتی حضرت موسی(علیه ‌السلام) به طور سینا رفت و با خدا سخن گفت، فرصت را مغتنم دانست و از خدا حاجتی خواست که اهل معرفت را شگفت‌زده کرد. حضرت موسی(علیه ‌السلام) از خداوند رخصت دیدار خواست و گفت:

ربِ  اَرِنی  اُنظُر اِلیک (خدایا خودت را نشانم ده تا تماشایت کنم)

اما خدا پاسخ درشتی داد و گفت:

 لَن‌ تَرانی (هرگز مرا نخواهی دید).

عاقلی از این ماجرا عبرت گرفت و گفت:

چو رسی به کوی دلبر، ارنی مگوی و بگذر                                که نیارزد این تمنــّـا، به جواب لـن‌ ترانی

یعنی، وقتی رسیدی به کوی دلبر، مثل موسی نباش. «ارنی» نگو و راه خود بگیر و برو. از محبوبت نخواه که "میخواهم تو را ببینم" ... چون  تو از ماجرای موسی(علیه السلام) تجربه کرده ای که جواب این خواهش و تمنا، «لن ترانی» است. یعنی هرگز نخواهی دید.

اما عاشقی از این ماجرا غبطه خورد و گفت:

چو رسی به کوی دلبر، ارنــی بگوی و مگذر                             تو صدای دوست بشنو، چه تَری چه لن‌ترانی

اما از دیدی دیگر وقتی به کوی دلبر می رسی، درخواست دیدار را داشته باش ... مهم نیست چه جوابی می شنوی، چه اینکه محبوبت بگوید
 می توانی ببینی، یا بگوید نمی توانی ببینی. مهم این است که در هر صورت تو صدای محبوبت را می شنوی حال چه بگوید آری و چه بگوید خیر،
 و این ارزش دارد.

ارنــی کسی بگوید که تو را نــدیده باشد                                تو که با منی همیشه چه جواب لن  ترانی؟

امّا مولایمان امیرالمؤمنین(علیه السلام)، به گمانم دید دیگری داشته باشد؛ یاد این روایت از مولایمان افتادم به این مضمون که فرمود: "من خدایی که ندیده باشم را پرستش نمیکنم".

آری درخواست دیدار(ارنی)  را کسی دارد که محبوبش را ندیده باشد. وقتی خداوند می فرماید؛ من از رگ گردن به شما نزدیکترم، پس دیگر جای شک و شبهه نیست که خدا همیشه با ماست، (یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم!!)

علامه طباطبایی(ره) هم گفته است:

سحر آمدم به کویت که ببینمت نهانی                                  ارنـــی نگفته گفتی دو هزار لـــن ترانی

 

* اگر تردیدها بگذارند، اگر این چهره های نقاب زده بگذارند، اگر بتوانم از آلودگی ها و ظواهر دنیا بگذرم، اگر در این دریای فانی غرق نشوم، اگر این دل همراهی کند و جای دیگر نرود (بر حصیر دل نشستند آنقدر بیگانگان **   تا دگر بر روی آن یک آشنا هم جا نشد) اگر بتوانم بر نفسم غلبه کنم!، اگر بتوانم از میان سیم خاردارِ «یک دندگی» بیرون بروم و یک بار دیگر، خودم را خوب ببینم، یقین دارم که می توانم با خدا آشتی کنم.

الهی و ربی من لی غیرک! با خودم شرط کردم تا وقتی به جمله ای ایمان نیاوردم آن را به زبان نیاورم ... !! مثل این جمله: «یا لیتنا کنا معک!!!»

* گاهی لازم نیست برای شروعی دوباره راه زیادی برویم. همینکه اطرافمان را خوب ببینیم کافی است. خیلی وقتها لازم نیست برای رسیدن به خدا خودمان را ببندیم به انبوه دعاها، یا مدام نذر کنیم و ذکرهای پیچیده بگوییم. گاهی برای اوج گرفتن لازم میشود بارهایی را کم کنیم:

آدمی که زود جوش می آورد ...

آدمی که خیرش به همه عالم می رسد ولی خانواده خودش لنگ اند.

کسی که قلمش آبروی کسی را می برد... کسی که فقط می نویسد ... کسی که اگر ننویسد و به احوالات درونیش برسد خیلی بهتر است ... قرار نبود چیزی بنویسم ... قرار نبود!! ... (باز هم این سه نقطه های کزایی ... وقتی نویسنده نمی داند!! ... یا نمی تواند!! ... یا نباید!! ... بنویسد، این مشکلات پیش خواهد آمد؛ وقتی نباید بنویسد و رویش را زیاد می کند و باز هم می نویسد، وقتی هنوز به این حدیث نرسیده است که مؤمن اول به عیب های خویش می نگرد، وقتی ... بگذریم ...!!)

مداحی که می تواند با مطالعه منظم با آبرو و تاریخ اهل بیت بازی نکند و مطالعه نمی کند و ...  تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مُجمل! ...

شاعری که در وصف همه مفهوم های واقعی و خیالی عالَم، شعر میگوید و یک بیت هم برای خدا و اهل بیت ندارد ... همه و همه گرفتارند .. و گرفتاریم ...!!

یا مَن سَبَقَت رَحمَتُه غَضَبَه؛ خدایا! میدانم که همیشه نازک دلی تو از خشمت بیشتر است ...

* وقتی غرور دینی کسی را می گیرد، اولین کاری که شخص می کند از خودش می گذرد و مدام به پای این و آن می پیچد. و به اسم امر به معروف و نهی از منکر عقیده دیگران را تفتیش می کند. و فراموش می کند که نخستین دستور اسلام و اهل بیت، اصلاح خود است، پیش از دیگران ... و اگر در این مسیر، خشونت را هم چاشنی کند که دیگر ... !!!


نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آژیر خطر!
اعیاد مبارک
وظایف منتظران (حاج اسماعیل دولابی)
درد و دل!!
یا ایها الذین آمَنوا، آمِنوا!!!!
صیقلی کن!
گنجشک و ماه
ویژه نامه شهادت امام رضا(ع)
با او...
شیعه، محرم، غدیر!
نیایش
چه خبر؟!
بلاتکلیفی!
عادت کرده‏ایم ...!
بلیط
[همه عناوین(188)][عناوین آرشیوشده]