سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نشریه شماره 45 قسمت دوم

چهارشنبه 89 فروردین 25 ساعت 2:55 صبح

براندازی، زمان‌بَر و تدریجیّ الحصول است

خوب، هدف یزید این بود که این جامعه اسلامی را برگرداند به همان جامعه بت­پرستی، شرک، کفر پدرانش، اجدادش، ابوسفیان و این­ها، صریح هم می­گوید. خوب، قصدش براندازی است؛ اما این دفعیُّ الحُصول است؟ اینقدر ابله و احمق نبود این! این چون باطناً که کافر بود، اسلام را هم که قبول نداشت، همان دنبال اجدادش بود دیگر، گفته است این­ها را. خوب پس می­گوییم چرا این کار را کرد؟ پدرش که مُرد چه کار می­کرد؟ نماز را تعطیل می­کرد و می‌گفت برو دنبال کارت! نماز چیست؟! روزه چیست؟! بروید دنبال کارتان! به محض اینکه این کار را می­کرد اصلاً احتیاج به امام حسین(علیه السلام) نداشت؛ همان دربان کاخش جلوی او را می‌گرفت! اینقدر که این احمق نبود که! این هدف از امور دفعیُّ الحُصول نیست؛ این براندازی زمان­بر است؛ نگرش یک جامعه را بخواهی عوض کنی از توحید به شرک مگر به این زودی می­شود؟ همانجور که از شرک به اسلام وقتی خواستند عوض کنند، چقدر زحمت کشیدند پیغمبر اکرم! چه رنج­ها برد! ده­ها سال طول کشید تا آرام آرام به تدریج توانست جامعه را نگرشش را از شرک برگرداند به توحید؛ درست است یا نه؟ هر دو طرف اینجور است. لذا این اول نیامد که این کار را بکند؛ و حسین(علیه السلام) این را می­دانست دیگر، خیلی روشن بود. گام به گام بالاخره این کار را به جایی می­رساند که می­خواهد اسلام را محو کند. اگر این­ها بمانند، هدم اسلام است.

مقابله با براندازی هم تدریجیّ الحصول است

این یک مطلب؛ مطلب دوم که در همین رابطه می­خواهم مطرح کنم و آن اینکه امام حسین(علیه السلام) هم خودش می­دانست که این جور نیست­ که مقابله که بکند بعد هم که شهید شود بلافاصله بعد از شهادتش به هدفش می­رسد و اینها هم بساطشان برچیده می­شود؛ این هم باز تدریجیُّ الحُصول است؛ هر دو تایش تدریجیُّ الحُصول است. این زمان­بر است؛ به تدریج منتشر می­شود؛ بعدها وقایع آَشکار می­شود؛ مقایسه­ها شروع می­شود؛ شقاوت­های این­ها آشکار می‌شود و مردم می‌فهمند که طرف (یزید) که بوده است.

خدعه یزیدیان در بین مردم

این­ها هم جرأت نمی­کردند بگویند که ما پسر پیغمبر را کشتیم؛ در کوفه -شنیده‌اید یا نه؟- آن مسلم جسّاس، گچ­کار، که می­نویسند در تاریخ، می­گوید که داشتم گچ­کاری می­کردم دارالعماره کوفه را -آن موقعی که عبیدا... بود- یک وقت دیدم همهمه و سروصداست؛ گفتم چیست؟ گفتند یک خارجی خروج کرده بوده است بر امیرالمؤمنین و این را کشتند و خانواده­اش را به اسارت گرفتند و آوردند. می­گوید سؤال کردم این خارجی که بود؟ گفت: به من گفتند حسین بن علی. در دارالعماره کوفه، وقتی که می­خواستند اُسرا را بیاورند کوفه؛ ببینید در بین مردم چه جور منعکس کرده بودند. نمی­توانستند که این را بگویند که ما پسر پیغمبر را کشته‌ایم.

اِخبار امام حسین(علیه السلام) از تحقق تدریجی هدفشان

لذا حسین(علیه السلام) در راه که می­آمد، به ذات عرق که رسید آنجا شخصی آمد پیش او و گفت که چه شده است که زده‌اید به بیابان­های بی آب و علف آقا؟ چه خبر است که اینجا اردوگاه زده‌اید؟ حضرت گفت که کوفی­ها به من نامه نوشته‌اند، «وَ هُم قاتِلی» آن را هم گفت؛ اما این را که بعد این­ها رسوا می­شوند؛ گفت این را و خبرش را داد که حتی گفت بعد همه‌شان را می­کشند؛ اِخبار کرد حتی به قیام مختار. این را خوب دقت کنید! دقت کنید شما آقا! شوخی‌بردار نیست کلمات ائمه ما؛ حتی اینجا اشاره به قیام مختار کرد و گفت همه این­ها را میکشند؛ این­ و همه آن­ها ذلیل می­شوند این­ها؛ اما خوب این زمان می­برد؛ زمان­بر است این­ها. حرف ها را در ذات عرق می­گوید. می­خواستم این را بگویم. این­ها بلافاصله نیست. لذا حسین(علیه السلام) دقیقاً تهیه این کار را دیده بود برای حفظ اسلام در عمود زمان، یعنی در آینده.

تلاش حضرت برای حفظ سنّت و جلوگیری از بدعت

من یک روایتی نقل می­کنم؛ این روایت بسیار جالبی هم هست. مرحوم کلینی(رضوان ا... تعالی علیه) این را نقل می­کند. روایت را سندش را به امام باقر(علیه السلام) می‌رساند؛ اشاره به اینکه روز عاشورا آن صحنه­ای که پیش آمد کرد و جریانی که روز عاشورا پیش آمد کرد؛ دخترش را صدایش کرد، گفت بیا، یک نوشته پیچیده­ای بود، شاید بزرگ هم بوده است، این را داده است به دخترش، آن موقع زین العابدین(علیه السلام) بیمار بوده است؛ حضرت می­دهد به دخترش می­گوید این را بده به برادرت، آن نوشته­های پیچیده را دختر حسین(علیه السلام) می­دهد به برادرش امام سجاد(علیه السلام).

امام باقر(علیه السلام) حالا می­فرماید: قسم می­خورد حضرت و به آن راوی می­گوید که آن نوشته­ها الآن پیش ما است و به دست ما رسیده است. خوب، بسیار خوب، به قول ما محتوا چیست؟ این راوی می­گوید آقا، بفرمایید در این نوشته‌ها چه چیزی است؟ حضرت فرمود: به خدا قسم در این نوشته­ها در این نوشته­ها آنچه را که ابناء بشر احتیاج به آن دارند از زمانی که خلق شده­اند تا دنیا می­خواهد از بین برود، تا آخر دنیا در این هست. که می­گوییم اسلام کسر نگذاشته است از احکام. تمام احکام اسلامی در این بود؛ داد به او گفت بده به برادرت؛ الآن دست ما رسیده است.

چه بود حسین؟ اصلاً نمی­شناسیم ما امام حسین(علیه السلام) را. روز عاشورا داده است که این را بده به برادرت که یک وقت نکند اسلام و احکام اسلامی مندرس شود. حفظ دین اسلام. تهیه‌اش را خوب دیده بود. می­دانست که هدف آن­ها چیست. هدفگیری­اش هم مشخص بود، خوب هم تهیه دیده بود، اما این زمان­بر است، تدریجیُّ الحُصول است. همانطور که یزید نمی­تواند دفعتاً کاری بکند -چون بیرونش می­کنند- و حضرت این را هم می­دانست، خیلی حسابرسی‌شده بود، برای خودش را هم می­دانست که این مقابله­اش، این هم زمان می­برد، بعد می­آیند چه کار می­کنند؟

تلازم بین ایجاد بدعت و حذف سنّت

حالا عرض می­کنم در باب بدعت -حالا این چه بسا زمینه بشود برای بحث دوم من که در این رابطه وارد می­شوم- که گفتم تدریجیُّ الحُصول است. یک جملاتی است از علی(علیه السلام) در نهج­البلاغه این را می­خوانم بعد این را توضیح می­دهم برای شما، خطبه 145 دارد: بدعتی آشکار نگشت مگر آنکه به سبب او سنتی از بین می­رود. بپرهیزید از بدعت­ها و بدعت­گذاری­ها در آن راه روشنِ واضح قدم بگذارید؛ یعنی همان راه اسلام و پیروی از پیغمبر اکرم و احکام شرعی. زیرا امور قدیمی بهترین کارهاست و امور نو یعنی بدعت­های نو بدترین چیزهاست.

در اینجا علی(علیه السلام) به تعبیری یک تلازم درست می­کند(یعنی ایجاد لازم وملزوم)؛ تلازم بین چه؟ تلازم بین یک بدعت و حذف یک سنّت؛ یعنی اگر یک روش جدید غیر اسلامی بیاید، یک روش اسلامی از بین می­رود؛ تلازم درست کرد. اینکه من گفتم تدریجیُّ الحُصول است، همین است. یکی یکی می­آورد؛ تا این را می­آورد، یکی از احکام اسلام متروک می­شد تا بتواند جایگزین کند یک روشی را در جامعه به جای یک روش دیگر؛ شرک بیاید، توحید برود؛ کفر بیاید، اسلام برود.

تدریجی بودن ِ هدم دین و جلوگیری از آن

هدم دین دفعی نیست؛ حضرت این را می­دانست که هدم دین تدریجی است؛ همان طور که خود دین اسلام تدریجی بود. ببینید چه دقیق حسین(علیه السلام) همه را بررسی کرده بود. لذا مانعیّت از این هدم هم تدریجی است؛ به این معنا، می­دانست حسین(علیه السلام) که اگر در این راه شهید بشود بعدها به تدریج جلوی این بدعت­ها گرفته می­شود. لذا اسلام پابرجا می­ماند. لذا دقت کنید که حسین(علیه السلام) به نظر من، هم حرفهایش خیلی روشن است -اگر کسی همه این­ها را بگذارد کنار هم- و هم کارهایش که دنبال این است.

محاجّه (احتجاج و دلیل آوردن) حضرت با دشمنان

حضرت می­دانست که این­ها خدعه می­کنند و نمی­خواهند چهره­ حسین(علیه السلام) مشخص بشود؛ خوب معلوم است، اگر تا می­گفتند پسر پیغمبر است، همه می­شناختنش. روز عاشورا شما ببینید می­آید می­گوید «بِمَ تَستَحِلّونَ دَمی» آخر به من بگویید برای چه شما خون من را حلال می­شمرید و می­خواهید مرا بکشید؟ یکی از حرف­هایش این است: آیا من حلالی را حرام کردم یا حرامی را حلال کردم؟ یعنی همان بدعت­گذاری در دین. آن کسی را باید بروید بکشید که حرام خدا را حلال کرده است؛ شراب را ریخته است و بعد می­بینید که می­خورد؛ که حرمت شرب خمر، نصّ قرآن هم هست. چقدر قشنگ «بِمَ تَستَحِلّونَ دَمی» انگشت را می­گذارد روی بدعت.

بعد وارد که می­شود نسبت به کارها، ببینید چه کار می­کند؛ شما در تاریخ نگاه کنید این­ها را دیدم در مقتل؛ یک جایی می­نویسند
حسین(علیه السلام) رفت عبای پیغمبر اکرم را آورد و انداخت روی دوشش و آمد؛ در یک صحنه می­نویسند عمامه پیغمبر را آورد و گذاشت روی سرش و آمد بین جمعیّت؛ این­ها چه می­خواهد بگوید؟ در یک صحنه قرآن را آورد و گذاشت روی سرش و آمد. شما اصلاً می­فهمید این­ها چه پیام­هایی دارد؟ حسین(علیه السلام) با این اعمالش دارد می‌گوید من پیرو کتاب و سنّتم؛ این را می­خواهم زنده نگه دارم.

 (با اندک تلخیص از سخنرانی حضرت آیت ا... حاج شیخ مجتبی تهرانی دهه اول محرم 1388)

 

**

موسی (علیه السلام) بر مردی بگذشت که دعا و تضرع همی کرد.

موسی(علیه السلام) گفت: «یا رب! اگر حاجت وی به دست من بودی روا کردمی.»

خدای تعالی وحی فرستاد به وی که من بر وی مهربان ترم از تو؛ ولیکن او دعا می کند و گوسفندان دارد و دل وی به آنان است و من دعای بنده مستجاب نکنم که دل وی به جایی دیگر باشد. موسی(علیه السلام) بدان مرد گفت: هر که دل با خدای تعالی گشت، حاجت وی روا شد.

***

آدرس وبلاگ کاروان منتظران ظهور:www.montazeranzoohor.parsiblog.com

 

***

الهی عاقبت محمود گردان


نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آژیر خطر!
اعیاد مبارک
وظایف منتظران (حاج اسماعیل دولابی)
درد و دل!!
یا ایها الذین آمَنوا، آمِنوا!!!!
صیقلی کن!
گنجشک و ماه
ویژه نامه شهادت امام رضا(ع)
با او...
شیعه، محرم، غدیر!
نیایش
چه خبر؟!
بلاتکلیفی!
عادت کرده‏ایم ...!
بلیط
[همه عناوین(188)][عناوین آرشیوشده]