سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نشریه شماره 38 قسمت دوم

چهارشنبه 89 فروردین 25 ساعت 2:49 صبح

پس از چند روز از سپری شدن ورود امام به مرو، مأمون پیشنهاد واگذاری خلافت را به حضرت دادند و ایشان هم که از نیت شوم مأمون آگاه بودند، این پیشنهاد را رد کردند. سپس پیشنهاد ولایت عهدی را دادند، که باز هم از طرف حضرت رد شد. ولی با تهدید مأمون حضرت مجبور به قبول ولایت عهدی شدند. با این کار مأمون قصد داشت امام را بد نام و ایشان را فردی دنیا دوست و جاه طلب معرفی کند. مأمون برای رسوا کردن امام دانشمندان را برای بحث به کاخ خود دعوت می کرد ولی این جریان باعث رسوا شدن خود او شد و علم و دانش امام بر همگان به اثبات رسید. کار به جایی رسید که همه دانشمندان و حتی نزدیکان مأمون گفتند علی ابن موسی الرضا(علیه السلام) برای حکومت سزاوارتر است.

مأمون که این وضع و محبوبیت امام در بین مردم و حتی دربار را دید تصمیم به قتل پنهانی امام گرفت.

نتیجه: اساس دین توحید است و درک توحید واقعی مستلزم قبول و درک اصل امامت است، همانطور که پیامبر(صلی ا... علیه و آله) در حدیث ثقلین فرمودند.

به بهانه نهضت خمینی کبیر(ره) :

انقلاب اسلامی ایران و درون مایه آن الهام گرفته و متأثر از فرهنگ عاشورا است. خون شهیدان انقلاب اسلامی در زلال کربلا ریشه دارد و انقلاب ما شعاعی از آتش ستم سوزی است که در سال 61 هجری در ساحل فرات شعله کشید.

امام خمینی(ره) در یکی از سخنرانی های خویش بیان می دارند: اگر سید الشهدا نبود، نهضت انقلاب اسلامی هم پیروز نمی شد. همه نهضتهایی که امروزه در جهان رخ می دهند و با انقلاب اسلامی همراهند، تأثر فرهنگ عاشورا را در خویش دارند. رزمندگان ما که هشت سال در دفاع مقدس حماسه آفریدند و امت بزرگ ما که صبورانه در مقابل شدائد و سختی ها ایستاد و رهبری که ناشر همان فرهنگ بودند نشان داد که عاشورا نه تنها حادثه سال 61 هجری نیست که در هر زمان و مکان تکرار پذیر است و به هر نسبت که یک حادثه هویت فرهنگی عاشورا را بیابد، تأثیر، دوام و عمق خواهد یافت.

سلام وصلوات خدا بر روح بزرگ مردی که با مجاهدت بزرگ و رهبری قاطع خود اسلام را در عالم زنده کرد و ندای تکبیر و توحید را به گوش جهانیان رساند و مجد و عظمت مسلمانان را به آنها بازگردانید و فریاد کوبنده اش دلهای مستکبران ابر قدرت را به لرزه درآورد.
(آیت ا...العظمی گلپایگانی(ره))

با آغاز سی و یکمین سالگرد انقلاب اسلامی و پشت سر نهادن سالهایی پر فراز و نشیب، شناخت دلایل و عوامل شکل گیری این انقلاب و دلایل پیروزی آن یکی از مسائلی است که هیچ گاه کهنه و یا فراموش نمی شود. انقلاب اسلامی مردم مسلمان ایران به رهبری امام خمینی(ره) که گروه ها و اقشار مختلفی از مردم ایران اعم از بازاری ها، دانشگاهی، نظامی و... در آن نقش ایفا کردند، آنچنان عظیم بوده است که همچنان برخی از زوایای پنهان آن هنوز ناشناخته مانده است. اما آنچه که در حال حاضر برای نسل های مختلف اعم از نسل اول و دوم و سوم قابل اهمیت و یادآوری است، تلاش برای عدم فراموش نشدن و محافظت از ثمرات و نتایج انقلاب اسلامی است. در واقع دفاع از هویت دینی و اسلامی که از دلایل و همچنین از نتایج این انقلاب اسلامی است، آنچنان از اهمیتی فراوان برخوردار است که وظیفه نسلهای مختلف کنونی را در حفاظت آن، دو چندان می کند. برای نسل اول و دوم انتقال ارزشهای انقلاب و برای نسل سوم و چهارم آگاهی و شناخت مطلوب این ارزشها ضروری خواهد بود. چرا که این نسل های بعدی انقلاب هستند که باید وظیفه خطیر خود را در شناساندن این انقلاب به نسل های آینده انجام دهند.

(پیوند دو فرهنگ عاشورا و دفاع مقدس – دکتر محمدرضا سنگری)

دوران پیامبر(صلی ا.. علیه و آله) :

عماربن یاسر عنسی از قبایل یمن بود و در حدود 57 سال قبل از هجرت پیامبر به دنیا آمد. پدرش یاسر و مادرش سمیه از مسلمانان پیشگام و اولین شهیدان اسلام بودند. او قامتی بلند و موزون، چشمانی درشت و زیبا و چهره ای گندمگون داشت. کم حرف و اندیشمند بود و بسیار این ذکر را تکرار می کرد: «به خدای رحمان پناه می برم از فتنه». عمار در حدود 48 سالگی در نخستین سالهای بعثت اسلام آورد و در این راه تمام آزارها و شکنجه ها را به جان خرید.
پیامبر(صلی ا.. علیه و آله) درباره او فرمود: سراپای عمار را ایمان پر کرده و ایمان با گوشت و خونش آمیخته است. عمار در ساخت مسجدالنبی حضور فعال داشت. پیامبر(صلی ا.. علیه و آله) در حالی که خاک از سر و صورت می زدود در شأن او، این خبر غیبی را فرمود: «تو از اهل بهشت هستی. ستم پیشگان تو را خواهند کشت». او در نبردهای بدر، احد، و جنگ های دیگر و نیز بیعت رضوان همراه رسول خدا حضور داشت. ستایش های فراوان
پیامبر(صلی ا.. علیه و آله) از عمار، از او چهره ای دوست داشتنی، الگوی ایمان، اسوه حق و تجسم ارزش های
قرآنی ساخته است.
رسول خدا (صلی ا.. علیه و آله) فرموده بودند: عمار با حق است و از آن
جدا نمی شود. از این رو در بروز فتنه ها وقتی کار بر مردم مشتبه می شد، نگاه می کردند عمار در کدام طرف است، همان جبهه را جبهه حق می دانستند.

دوران امیرالمومنین(علیه السلام) :

پس از رحلت پیامبر(صلی ا.. علیه و آله)، عمار در کنار سلمان، ابوذر و مقداد از اعضای اصلی هسته مرکزی تشیع، حضوری فعال داشت.

در زمان ابوبکر برای دفاع از اسلام در جنگ یمامه در سال 12 ق. شرکت جست و گوش خود را از دست داد. عمار مدتی از سوی عمر والی شهر کوفه بود. اما روحیه تواضع و اخلاص و ساده زیستی او بر عده ای سنگین آمد و زمینه برکناری او را فراهم آوردند. پس از آن وی دوباره به مدینه برگشت و در کنار امیرالمؤمنین(علیه السلام) ماند.  عمار در دوران خلافت امیرالمؤمنین(علیه السلام) سالخورده بود، اما جواندل، بانشاط و پر تلاش بود. وی در دوران حکومت علوی، رئیس نیروهای انتظامی در مدینه شد. نقل است اسماء بن خارجه فزاری می گوید: به هنگام زوال ظهر در صفین در کنار عماربن یاسر ایستاده بودم؛ مردی به دنبال وی آمد. وقتی او را یافت، چنین گفت: سؤالی دارم؛ آشکارا بپرسم یا در نهان؟ عمار گفت: هرطور که مایلی بپرس. او گفت: تا به این جا که آمدم، در حقانیت خودمان و گمراهی طرف مقابل تردیدی نداشتم، اما وقتی صدای اذان، نماز و شهادتین آنان را شنیدم، مردد و تا صبح نگران شدم؛ نزد علی(علیه السلام) رفته و سوال و شبهه ام را طرح کردم. آن حضرت فرمود: عمار را دریاب و ببین او چه می گوید. عمار در پاسخ شبهه آن مرد گفت: «من به همراه پیامبر(صلی ا.. علیه و آله) در سه نوبت (بدر، احد و حنین) با آن پرچم سیاهی که در دست عمروبن عاص است، جنگیده ام و این، چهارمین بار است.»

بدین ترتیب به همگان می فهماند ولایت، محور و معیار حق است و هر که در صف ولایت نباشد، باطل و مانند مشرکان و کفار است گرچه از اردوگاه آنان صدای اذان و قرآن به گوش برسد.

حضور عمار در سپاه امیرالمومنین(علیه السلام) اضطرابی در لشکر دشمن به پا کرده بود چرا که مسلمانان بارها از پیامبر شنیده بودند عمار معیار حق است و بدن او بر آتش جهنم حرام است و او را گروهی سرکش خواهند کشت. در همین رابطه منقول است: یکی از سربازان معاویه که دچار تردید بود نزد ابونوح از سربازان سپاه اسلام آمد تا از وجود عمار در آن سپاه مطمئن شود.

عمار 94 ساله با اصرار از امیرالمومنین(علیه السلام) اذن میدان گرفت. عمار گفت یا امیرالمومنین(علیه السلام) اصرار من به جهت این است که شنیدم از رسول خدا(صلی ا.. علیه و آله) که فرمودند: بعد از من فتنه بر پا خواهد شد و ای عمار تو در آن روز متابعت علی کن زیر را که علی با حق است و با حق خواهد بود و با شجاعت به دشمن تاخت. پس بیرون آمد و صف ها را منظم کرد.

شهادت عمار نیز اضطراب و التهاب فراوانی حتی در میان سران فتنه ایجاد کرد.

هنگامی که عمروعاص خبر کشته شدن عمار را به معاویه داد، معاویه گفت: چه زیانی برای ما دارد؟ عمروعاص گفت: آیا نشنیده ای که رسول خدا درباره عمار گفت: ای عمار! ای عمار! فرقه گمراه و طغیانگر تو را می کشند.  معاویه در مغالطه ای گفت: علی بن ابی طالب(علیه السلام) که او را به میدان فرستاد کشنده اوست. عمروعاص گفت: پس کُشنده حمزه سیدالشهداء هم رسول ا.. است چون او را با خود به جنگ آورد و وحشی قاتل او نیست. معاویه گفت: ای عمروعاص، از من دور شو که نمی دانی چه می گویی.

امیرالمومنین(علیه السلام) از شهادت یار دیرین خود عمار بسیار محزون گشت و چون چشم امیرالمؤمنین(علیه السلام) بر عمار افتاد فرمودند:
«انا لـ... و انا لیه راجعون» و این اشعار را نوحه کردند
:

(ترجمه:) ای مرگی که قصد علی داری زود بیا و علی را از اندوه فارغ کن و او را به راحت بینداز که هر که را من دوست داشتم تو همه را فانی کردی سخت تو را بینا می بینم. ای مرگ که با دوستانت قصد جان دوستانم را نمودی و گویا تو را راهنمایی می باشد که دوستان مرا به تو نشان میدهد. آنگاه حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) سر او را بر زانو گرفتند و فرمودند: «رَحِمَ ا...ُ عَماراً یَوْمَ اَسْلَمَ وَ رَحِمَ ا...ُ عَماراً یَومَ قُتِلَ وَ رَحِمَ ا...ُ عَماراً یَومَ یُبَعُث حَیاً» هر وقت در خدمت مصطفی(صلی ا.. علیه و آله) سه نفر را می دیدم عمار چهارمین آنان بود و هر وقت چهار نفر را دیدم عمار پنجمین آنان بود. بهشت بر عمار یاسر واجب است، بر او گوارا باشد، او را کشتند در حالی که او با حق و حق با او بود. قاتل عمار و دشنام دهنده او را بهره ای از آتش دوزخ است. سپس فرمودند هر کس از شهادت عمار محزون نباشد او را از مسلمانی نصیبی نباشد. سپس امیرالمؤمنین(علیه السلام) با تمام لشکر خود بر عمار نماز کردند و او را با لباس های خون آلود دفن کردند.

(منابع: الاصابه ج 2، الاستیعاب ج 2، اسدالغابه ج 4، قاموس الرجال ج 8، الطبقات ج 3، اعیان الشیعه و ammargroup.persianblog.ir)

الهی عاقبت محمود گردان


نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آژیر خطر!
اعیاد مبارک
وظایف منتظران (حاج اسماعیل دولابی)
درد و دل!!
یا ایها الذین آمَنوا، آمِنوا!!!!
صیقلی کن!
گنجشک و ماه
ویژه نامه شهادت امام رضا(ع)
با او...
شیعه، محرم، غدیر!
نیایش
چه خبر؟!
بلاتکلیفی!
عادت کرده‏ایم ...!
بلیط
[همه عناوین(188)][عناوین آرشیوشده]