سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حکایت...

چهارشنبه 89 فروردین 11 ساعت 10:38 عصر

روزی عاشقی درِ خانة معشوقِ خود را زد، معشوق پرسید: کیست؟ عاشق گفت: منم. معشوق گفت: برو که هنوز عاشقِ من نیستی و در عشق براستی نرسیده‌ای و هنوز خامی؛ وقتی بیا که پخته شوی. عاشق رفت و سال دیگر آمد و در خانه معشوق را کوبید. معشوق به پشت در آمد و پرسید کیستی؟ گفت: تویی. معشوق گفت: حالا بیا که در عشق راست گفتاری.                          

 


نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آژیر خطر!
اعیاد مبارک
وظایف منتظران (حاج اسماعیل دولابی)
درد و دل!!
یا ایها الذین آمَنوا، آمِنوا!!!!
صیقلی کن!
گنجشک و ماه
ویژه نامه شهادت امام رضا(ع)
با او...
شیعه، محرم، غدیر!
نیایش
چه خبر؟!
بلاتکلیفی!
عادت کرده‏ایم ...!
بلیط
[همه عناوین(188)][عناوین آرشیوشده]