سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نشریه شماره 31 قسمت اول

چهارشنبه 89 فروردین 11 ساعت 10:32 عصر

نشریه منتظران ظهور _ شماره 31

17/9/1388

هو الجمیل

باذن  ا.. و اذن رسوله و اذن مولانا امیرالمؤمنین و اعوذ با.. من نفسی

غدیر زلال وحی

در نقطه غدیر توقفی باید، که با حقیقت انسان سر و کار دارد. بیش از هزار و چهارصد سال است که شیعه زلال پر برکت غدیر را به پای درختان ولایت می افشاند،‌ و از آن باغهای پر ثمر اعتقادی و گلهای زیبای محبت را پرورش می دهد. در این مجال سعی شده است تا به دستور صریح
رسول ا... (صلی ا.. علیه و آله) مبنی بر ترویج این حدیث و این خطبه تا آخر دنیا (هر چند کوتاه و گذرا) عمل شود و می دانیم که همه شما این مطالب را شنیده و یا خوانده اید.  

خطابه غدیر به عنوان آینه تمام نمای ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) بین تمام خطابه های اسلام ویژگیهایی دارد. مهمترین مقاصد حضرت
رحمت لِلعالمین، پیامبر اعظم(صلی ا.. علیه و آله) در خطبه غدیر را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:

1-      نتیجه گیری از زحمات 23 ساله رسالت.

2-      حفظ دائمی اسلام.

3-      اقدام رسمی برای تعیین خلیفه که از نظر قوانین ملل سندیت دارد.

4-      ترسیم خط مشی آینده مسلمین تا آخر دنیا.

5-      اتمام حجّت بر مخالفان اسلام اعم از مقصرین و معاندین.

عظمت خاص غدیر را در جهات زیر می توان ترسیم کرد:

1-      شرایطی برای ابلاغ این مهم برپا شده بود که نظیرش را فقط می توان در این قضیه دید؛ مخصوصاً‌ مسئله وداع پیامبر(صلی ا.. علیه و آله).

2-      ابلاغ این مسئله فقط جنبه خبری نداشت بلکه به عنوان حکم، اجرا و سپس بیعت گرفته شد.

3-   شرایط جغرافیایی غدیر، که قبل از تقاطع جاده ها و پیش از متفرق شدن قبائل بوده و همچنین توقف سه روزه در آن بیایان و آن هوای داغ و شرایط زمانی حجه الوداع (و به تعبیری حجه البلاغ!).

4-   حالت خاص مخاطبین یعنی حاجیان، آن هم پس از اتمام حج و هنگام بازگشت از مراسم حج؛ چه آنکه حضرت رسول(صلی ا.. علیه و آله) هفتاد روز پس از این سخنرانی از دنیا رحلت نمودند (و به روایتی شهید شدند!).

5-   شدّت و جدّیت پروردگار بر ابلاغ این مهم که: «ای پیامبر ابلاغ کن آنچه از طرف خداوند بر تو نازل شده که اگر ابلاغ نکنی رسالت خود را نرساندی» که در هیچ یک از فرامین الهی چنین مطلبی با چنین لحنی گفته نشده است.

6-      بیم پیامبر(صلی ا.. علیه و آله) از کارشکنی های منافقین و دستور قاطع الهی بر لزوم ابلاغ حکم الهی.

7-   ضمانت الهی بر حفظ پیامبر(صلی ا.. علیه و آله) از شرّ دشمنان در خصوص ابلاغ این حکم که در هیچ یک از احکام الهی چنین ترسی نبود و چنین ضمانتی هم نبود (البته این ترس پیامبر(صلی ا.. علیه و آله) نه از جان خویش، که از زمین ماندن این پیام الهی و ابتر ماندن رسالت تمام انبیاء بوده است).

8-      مفاهیم بلند و حسّاسی که در تبیین مقام ولایت در متن خطبه فرموده اند.

9-      مراسم قبل و بعد از خطبه و جریان عمّامه سحاب و تهنیت؛ دلایت بر اهمّیت ماجرا دارد.

10- خطاب خداوند که فرمود: «امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم» که تا آن روز مشابه آن را هم نفرموده بود.

11- توجه و احتجاج ائمه(علیهم السلام) به سخنان پیامبر(صلی ا.. علیه و آله) در غدیر که «روز غدیر خم برای کسی عذری باقی نگذاشت».

12- سند و شیوه نقل این حدیث از نظر حدیثی، ‌تاریخی، کلامی، ادبی و تواتر.

و امّا بعد ... آغاز سفر:

در سال دهم هجری پیامبر(صلی ا.. علیه و آله) برای اوّلین بار به طور رسمی اعلان عمومی حج دادند تا همه مردم در حدّ امکان حاضر شوند. حضرت اشاراتی هم فرموده بودند که امسال سال آخر عمر من است، ‌و این می توانست باعث شرکت همه جانبه مردم باشد.

کاروان بزرگ پیامبر(صلی ا.. علیه و آله) روز شنبه 25 ذی قعده به همراه حدود 000/70 نفر عازم مکّه شدند. در آن هنگام امیرالمؤمنین(علیه السلام) از طرف پیامبر(صلی ا.. علیه و آله)، با لشکری به نجران و سپس یمن، برای دعوت به اسلام و جمع آوری خمس و زکات و جزیه و حل اختلاف بین اهل یمن رفته بودند، که با دستور پیامبر(صلی ا.. علیه و آله) با لشکر و کسانی که مایل بودند عازم مکّه شدند. با رسیدن روز 9 ذی حجّه مراسم حج آغاز شد؛ و تا پایان
روز 12 ذی حجه اعمال سه روزه حج پایان یافت.

پس از پایان مراسم حج دستور الهی بر پیامبر(صلی ا.. علیه و آله) چنین نازل شد که: «نبوت تو پایان رسیده، اسم اعظم و آثار علم و میراث انبیاء را به
علی ابن ابی طالب(علیه السلام) بسپار که او اوّلین مؤمن است. من زمین را بدون عالِمی که اطاعت من و ولایتم با او شناخته شود و حجّت بعد از پیامبرم باشد رها نخواهم کرد». یادگار انبیاء همان صحف آدم و نوح و ابراهیم(علیهم السلام)، ‌تورات و انجیل و عصای موسی(علیه السلام)، انگشتر سلیمان(علیه السلام) و
سایر میراثهای ارجمندی است که فقط در دست حجج الهی است. پیامبر(صلی ا.. علیه و آله) هم ضمن جلسه خصوصی که با امیرالمؤمنین(علیه السلام) داشتند این ودایع را به او سپردند.

پیش از حرکت به سوی غدیر، در مکّه، جبرئیل لقب «امیرالمؤمنین» را به عنوان اختصاص آن به علی ابن ابی طالب(علیه السلام) از جانب الهی آورد؛ اگر چه قبلاً‌ هم برای آن حضرت تعیین شده بود. پیامبر(صلی ا.. علیه و آله) دستور دادند طی مراسم خاصی به علی(علیه السلام) به عنوان «امیرالمؤمنین»
سلام دهند. بدین وسیله در زمان حیات خود اقرار بر امیر بودن علی(علیه السلام) گرفتند. در اینجا ابوبکر و عمر به عنوان اعتراض گفتند: آیا این حقی از طرف خدا و رسولش است؟ و حضرت رسول(صلی ا.. علیه و آله) غضب آلود فرمود: «این دستور را خدا به من داده».

انتظار می رفت پیامبر(صلی ا.. علیه و آله) چون آخرین سفرشان به مکّه می باشد، مدّتی در مکّه بمانند، ولی ایشان به منادی خود، بلال، دستور دادند اعلان کند: «فردا روز 14 ذی حجّه همه باید حرکت کنند تا در وقت معین در غدیر خم حاضر باشند و به جز معلولین نباید باقی بمانند». همه چنین کردند و به سمت غدیر حرکت کردند و حتی اهل مکّه و اهل یمن نیز برای درک مراسم همراه حضرت آمدند.

ظهر روز دوشنبه 18 ذی حجّه پیامبر(صلی ا.. علیه و آله) فرمودند: «ای مردم دعوت کننده خدا را اجابت کنید که من پیام آور خدایم» و این کنایه از آن بود که هنگام ابلاغ پیام مهمّی فرا رسیده؛ لذا فرمودند تا منادی ندا دهد: «همه مردم متوقف شوند، ‌آنانکه پیش رفته اند بازگردند و آنانکه پشت سر هستند خود را برسانند» و دستور دادند. پیامبر(صلی ا.. علیه و آله) چهار نفر از اصحاب خاصّ خود (مقداد، ‌سلمان، ابوذر، عمّار) را مسئول آماده سازی محلی برای سخنرانی و اسکان کردند. با توجه به کثرت جمعیت «ربیعه» را که صدای بلندی داشت برای تکرار کلام حضرت رسول‌(صلی ا.. علیه و آله) انتخاب کردند.

انتظارها به پایان رسید و پیامبر(صلی ا.. علیه و آله) از منبر غدیر بالا رفتند و بر فراز آن ایستادند. سپس امیرالمؤمنین(علیه السلام) را فرا خواندند تا بر فراز منبر دست راستشان بنشینند. ایشان یک پلّه پایین تر نشستند و دست پیامبر(صلی ا.. علیه و آله) بر شانه آن حضرت بود.

سخنرانی:

سخنرانی (خطبه) تاریخی پیامبر(صلی ا.. علیه و آله) در غدیر حدود یک ساعت به طول انجامید که در یازده بخش قابل ترسیم است:

بنده خدا وتسلیم اویم:

حضرت در اوّلین بخش سخن، به حمد و ثنای الهی پرداختند و صفات قدرت و رحمت حق تعالی را ذکر نمودند و سپس به بندگی خود در مقابل ذات الهی شهادت دادند. «... به او و ملائکه اش و کتابهایش و پیامبرانش ایمان می آورم. دستور او را گوش می دهم و اطاعت می نمایم و به آنچه او را راضی می کند مبادرت می ورزم و در مقابل مقدّرات او تسلیم می شوم ...»

یا ایّها الرّسول بَلِّغ:

در بخش دوم، سخن را متوجّه مطلب اصلی نمودند و تصریح کردند که «باید فرمان مهمی درباره علی بن ابی طالب ابلاغ کنم، ‌و اگر این پیام را نرسانم رسالت الهی را نرسانده ام و ترس از عذاب او دارم» و فرمودند: «خداوند به من فرموده: «یا اَیّّهَا الرَّسُول بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّکَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَ ا... یَعصِمُکَ مِنَ النَاس اِنَّ ا... لایَهدِی القَومَ الکافِرین (سوره مائده آیه 67)». فرمود: «جبرئیل سه بار بر من نازل شد و از طرف خداوند مرا مأمور کرده که در این محل اعلام کنم که علی بن ابی طالب برادرِ ‌من و وصیِ من و جانشین من بر امّتم و امام بعد از من است. نسبت او به من همانند نسبت هارون به موسی است جز اینکه پیامبری بعد از من نیست و او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش است. و نیز خداوند در این مورد آیه ای بر من نازل نموده: «اِنَّمَا وَلِیُّکُمُ ا... وَ رَسُولهُ وَ الَّذینَ اَمَنُوا وَ الَّذینَ یُقیِمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤتُونَ الزَّکاهَ وَ هُم رَاکِعُون (سوره مائده آیه 55)» و در هر حال خداوند از من راضی نمی شود مگر آنچه در حق علی بر من نازل کرده ابلاغ نمایم».

دوازده امام (علیهم السلام) تا آخر دنیا

در بخش سوم امامت دوازده امام بعد از خود را تا آخرین روز دنیا اعلام فرمودند تا همه طمع ها یکباره قطع شود. فرمودند: «خداوند عزّوجل صاحب اختیار شما و معبود شما است و بعد از خدا رسولش که شما را مخاطب قرار داده و بعد از من علی صاحب اختیار شما و امام شما به امر خداوند است،‌ و بعد از او امامت از نسل من و از فرزندان اوست تا روزی که خدا و رسولش را ملاقات خواهید کرد». و فرمود: «حلالی نسیت مگر آنچه خدا و رسولش و آنان (امامان) حلال کرده باشند، و حرامی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان (امامان) بر شما حرام کرده باشند. خداوند حلال و حرام را به من شناسانده و آنچه پروردگارم به من آموخته به او سپرده ام». سپس مردم را از مخالفت بر حذر داشتند و فرمودند: «او از طرف خداوند امام است،‌ هر کس ولایت او را انکار کند خداوند هرگز توبه اش را نمی پذیرد و او را نمی بخشد و هر کس در چیزی از این گفتار من شک کند در همه آنچه بر من نازل شده شک کرده و هر کس در یکی از امامان شک کند در همه آنان شک کرده و شک کننده ما در آتش است».

حضرت برای آمادگی مردم برای قسمت مهمّ سخن خود فرمودند: «به خدا قسم باطن قرآن را برای شما بیان نمی کند و تفسیرش را برایتان روشن نمی کند مگر شخصی که من دست او را می گیرم و با دو دستم او را بلند می کنم و به شما می فهمانم که: هر کس من صاحب اختیار اویم این علی صاحب اختیار او است؛ و او علی بن ابی طالب برادر و جانشین من است،‌ و ولایت او از جانب خداوند عزوجل است که بر من نازل کرده است». سپس فرمودند: «ای مردم! علی و پاکانِ از فرزندانم از نسل او، ثقل اصغرند و قرآن، ثقل اکبر است. هر یک از این دو از دیگری خبر می دهد و با آن موافق است. آنها از یکدیگر جدا نمی شوند تا بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند. و بدانید که امیرالمؤمنینی، جز این برادرم نیست و بدانید که امیرالمؤمنین بودن بعد از من برای احدی جز او حلال نیست».


نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آژیر خطر!
اعیاد مبارک
وظایف منتظران (حاج اسماعیل دولابی)
درد و دل!!
یا ایها الذین آمَنوا، آمِنوا!!!!
صیقلی کن!
گنجشک و ماه
ویژه نامه شهادت امام رضا(ع)
با او...
شیعه، محرم، غدیر!
نیایش
چه خبر؟!
بلاتکلیفی!
عادت کرده‏ایم ...!
بلیط
[همه عناوین(188)][عناوین آرشیوشده]