ولادت حضرت امام هادی(علیه السلام)
از حضرت هادی علیه السلام دعاهای بسیاری نقل شده که در نماز و غیرنماز با سوز و گداز عرفانی آنها را می خواند. یکی از مناجات های آن حضرت با خدا چنین است: «ای کسی که در پروردگاری یکتا هستی و یکتایی مختص توست. ای کسی که روز در پرتو نامش روشن، و نورها به نام او فروزان و تابان است و به فرمانش تیرگی بر شب چیره شده، و از ابر پربارش سیل پدیدارمی شود. ای کسی که بینوایان به درگاهش دعا کنند و دعایشان به استجابت برسد، و بیمناکان درگاهش به او پناه برند و او به آنها امان و پناه دهد، و اطاعت کنندگان عبادتش کنند و او عبادتشان را به بهترین وجه بپذیرد و سپاس گزاران سپاسش گویند و او به آنها پاداش رساند، چقدر مقامت ارجمند و بزرگ است و فرمان هایت در همه جا جریان دارد».
ویژه نامه ولادت امام هادی(علیه السلام)
دانلود صوتی ولادت امام هادی(علیه السلام)
رفع شبهههای دینی
افزون بر شبهههای خرد و کلانی که از سوی دانشمندان مزدور و فرقههای مرجع آن دوران در حوزه دین مطرح میشد، کشمکشهای بزرگ بر سر مسائل بنیادین و زیر بنایی اسلام، هر از چند گاهی رخ مینمود که دامنه فتنه انگیزی آن، اندیشه قشر گستردهای از مسلمانان و گاه شیعیان را دربرمیگرفت.
یکی از بزرگترین این فتنه جوییها، موضوع مخلوق بودن قرآن بود که مدتها اندیشه مسلمانان را به خود مشغول ساخته بود و چه بسیار انسانهایی که به جهت عقیده و به آن، جان خود را از دست دادند! خلفای عباسی با مطرح ساختن این پرسش و نیافتن پاسخ دلخواه خود، مخالفانشان را به شدت سرکوب میکردند. از این دسته احمد بن نصر را میتوان نام برد که از مخالفان دولت عباسی بود و یک بار هم نقشه قتل واثق، خلیفه عباسی را کشید، ولی نافرجام ماند. خلیفه نیز برای از میان برداشتن او با طرح این پرسش که آیا قرآن مخلوق است یا نه، برنامه سرکوب او را آغاز کرد و پس از بیان پرسشهای گوناگون در این زمینه و دیگر مسائل اعتقادی، بهانهای برای قتل وی به چنگ آورد و او را از میان برداشت.1
معتزله که گرایشی افراطی به عقل دارند، قرآن کریم را حادث و مخلوق میدانستند و آن را از صفات باری تعالی میشمردند، ولی در برابر آنها، اشاعره به مخالفت برخاسته و قرآن را قدیم و غیرمخلوق دانستند. جرقههای این کشمکش که برخاسته از نظریه جبر یا تفویض بود، از اواخر حکومت امویان آغاز گردید و با پیدایش این دو مکتب کلامی در عصر عباسیان به اوج خود رسید. تا پیش از مأمون، حکمرانان عباسی گرایش شدید و تعصب بسیاری بر نظر اشاعره و جبرگرایی داشتند و معتزلیان را به شدت شکنجه و سرکوب میکردند. با به حکومت رسیدن مأمون، ورق برگشت و مخالفان معتزله و نظریه خلق قرآن با حربههای گوناگون از صحنه روزگار پاک میشدند!
پس از مأمون نیز خلفای عباسی از پیروی کردند و کسانی را که به عقاید معتزله پایبند نبودند، شکنجه میکردند یا از میان بر میداشتند. واثق، احمد بن نصر خزاعی را که معتقد به خلق قرآن نبود، دست بسته از بغداد به سامرا آورد و از او درباره خلق قرآن پرسید. هنگامی که از عقیده او آگاهی یافت، گردن او را زد و دستور داد سرش را در بغداد و بدنش را در سامرا آویزان کنند و برگهای به گوش او آویختند که بر آن نوشته شده بود: این سر احمد بن نصر است که معتقد به خلق قرآن و نفی تشبیه خداوند نیست!»2
هنگامی که متوکل به حکومت دست یافت، دوباره به عقاید اشاعره پیوست و این بار قربانیان این ماجرا، معتزلیان بودند! در گیرودار این آشوب زدگیهای اعتقادی، امام هادی علیهالسلام پیشوای اندیشه اسلامی، وارد عرصه شد و با بدعت شمردن این بحثها، خط سیر مکتب ناب اسلامی را برای پیروان خود ترسیم کرد. ایشان برای تنویر اذهان پیروان خود در بغداد نوشت:
بهنام خداوند بخشایشگر مهرورز. پروردگار ما را از فتنههای این روزگار در پناه دارد که در این صورت بزرگترین مرحمت را در برابر ما به انجام رسانیده است که در غیر آن، چیزی جز نابودی و بدبختی دستاورد کسی نخواهد شد. نظر من درباره جدالی که بر سر (مخلوق بودن یا نبودن) قرآن در گرفته، این است که آن بدعتی بیش نیست که در گناه این بدعت پرسش کننده و پاسخ دهنده، هر دو یکسانند؛ چرا که برای پرسش کننده سودی در بر نخواهد داشت (و به واقع آن دست نمییابد) و برای پاسخ دهنده نیز جز رنجی ناشی از طرح موضوعی که از فهم و درک او خارج است، باقی نخواهد ماند.
همانا خالقی جز خدا وجود ندارد و جز او، همه آفریدگانش هستند. قرآن نیز کلام خداوند بزرگ است. پس از پیش خودتان بر آن نامی قرار ندهید که از گمراهان خواهید بود و خداوند شما و ما را در شمار افراد این آیه قرار دهد که فرمود: «آنان کسانی هستند که در نهان از خدای خویش میترسند و از روز جزا سخت در وحشتند.3
و این گونه شیعیان را از آشفتگی فکری بیرون آوردند.4 این پرسش پیشتر نیز از امامان پرسیده شده بود که از امام رضا علیهالسلام پرسیدند و امام قاطعانه پاسخ داد: قرآن کلام خداست، همین و بس!5
بدین ترتیب، امام با تبیین موضعی اصولی و روشنگرانه در این بحث، شیعیان را از کاوش در اینگونه بحث و جدل هایی که ثمرهای در بر ندارد، برحذر داشته و نظر خود را بیان کردهاند.
منابع:
1. محمد بن جریر طبرى، تاریخ طبرى، بیروت، روائع التراث العربى، ج 9، ص 134.
2. جلال الدین سیوطى، تاریخ الخلفاء، بیروت، دار القلم، 1406، چ اول، ص 384؛ تاریخ طبرى، ج 9، ص134.
3. انبیاء، 49
4. التوحید، ص 223.
5. همان.
نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان
لیست کل یادداشت های این وبلاگ