سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نشریه 50

چهارشنبه 89 اردیبهشت 29 ساعت 5:47 عصر

فاطمیه(5)

گفتیم: فاطمیه قیامی است بسیار پر اهمیت و بسیار پیچیده. ولی واقعیت و باطن اینها خیلی اهمیت دارد. در قیام فاطمه زهرا (سلام ا... علیها) واقعیات ظاهری زیادی بود که آدم موضوع را بی ارزش تلقی بکند. قیام فاطمیه در دفاع از دو چیز بوده. 1) در دفاع از ولایت علی (علیه السلام) و دو) در دفاع از فدک فاطمه زهرا(سلام ا... علیها). فاطمه زهرا (سلام ا... علیها) تمام عملیات اتمام حجت و هدایت را انجام دادند. قصه فدک بهانه بود. اگر ظاهر واقعیات شما را بگیرد هنوز هم بعد از 1400 سال نمی شود از فدک فاطمه زهرا(سلام ا... علیها) دفاع کرد! قیام امام حسین(علیه السلام) حفظ حداقل های دین بود ولی قیام فاطمه زهرا(سلام ا... علیها) تحقق حداکثر دین بود. قبولی در امتحان قیام فاطمی نمره اش بالا بود. قبولی یعنی تحقق ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) در آن تاریکی و اهمیتش به این بود که آبروی خودش را در موضوع فدک گذاشت.

و امـا...یک وهابی میگفت ما نباید در مورد معاویه افراط کنیم! ممکن است خطایی کرده باشد! بالاخره صحابی پیغمبر است! کوچکترین حسن معاویه را که اصلاً حسن نیست را گرفته اند و بقیه اش را نمی خواهند ببینند! می گویند صحابی پیغمبر است! در بعضی کشورها شیعه را بکشند چون به معاویه بی احترامی کرده! حالا معاویه چه حسنی دارد؟! میگویند پیغمبر را دیده است!!!! ای بابا! ابن ملجم هم امیرالمؤمنین(علیه السلام) را دیده!! خوب خیلی ها خیلی ها را دیده اند این که دلیل نمیشود. شیطان هم حضرت آدم را دید! دل وقتی بیمار شد اینگونه میشود!               

فاطمه زهرا(سلام ا... علیها) آمدند در مسجد سخنرانی محکمی کردند. در این سخنرانی محکم حق خودشان را طلب کردند. بعد از اینکه استدلالهای لازم را انجام دادند، آن شخصی که غاصبانه روی منبر پیامبر(صلی ا... علیه و آله) نشسته بود گفت: صدق ا.. و صدق رسوله «خدا و پیغمبرش راست گفتند» و شروع کرد از فاطمه(سلام ا... علیها) تعریف کردن! تو عالِمه ای، ما باید این چیزها را از تو یاد بگیریم. حضرت فرمودند: ولی بین من و تو مردم داوری بکنند. عین عبارات اون فرد رو بهتان میگویم: این مردم این کار را به من سپردند و من بر اساس رأی این مردم بوده که فدک را گرفته ام و به بیت المال سپردم. با مردم روبرو هستید با من کاری ندارید، شما با مردم صحبت کنید! اولین جایی که مردم روبروی حق، مردم روبروی رأی خدا، مردم روبروی رأی پیامبر، مردم روبروی فاطمه زهرا(سلام ا... علیها) ، مردم روبروی ولایت قرار گرفتند توسط یک جریان عوام فریبانه ای بود که اینجاست قصه اش.

فاطمه زهرا(سلام ا... علیها) رو کرد به مردم صدا زد: مردم! بلند شوید حق من را بگیرید، مگر من دختر پیغمبر شما نیستم؟ عرب در آن زمان رسمش بود به کسی مدیون بود در حق بچه هایش دِین ادا می کرد. میگفت به بابای این مدیونم، بچه اش الآن گیر افتاده، خرج میکنم برایش. فرمود: من دختر پیغمبر شما هستم یا نیستم؟میگوید مردم سرشان را انداختند پایین، بلند شوید و حق من را گرفته اند، من اثبات کرده ام که این حق من است، شمشیرهاتان را بکشید. میگوید همه سرهایشان را انداخته بودند پایین!! دیگر صدا از کسی بلند نمیشد! مانده بودند، گیر کرده بودند، آنجا بود که فاطمه (سلام ا... علیها) بعد از این تقاضای خودش از مردم وقتی بی پاسخ ماند، برگشتند و در خانه امیرالمؤمنین(علیه السلام) صدا زدند؛ یا علی! مثل بچه ای که در رحم مادر زانوهایش را جمع می کند در بغلش زانوهایت را جمع کرده ای در بغلت، در مسجد خارم کردند. فاطمه زهرا(سلام ا... علیها) سیلی خوردن را نمی گوید خار شدن، این که با مردم مواجه شده و مردم حق را با بیان فاطمی اقامه نکردند... این یک بیان شکوه آمیز ، هنرمندانه خاصی است، یعنی علی من تازه می فهمم چرا تو در خانه نشستی و بیرون نمی روی، حقیقت این مردم را پیدا کردم! دیگر من هم مثل تو کاریشان ندارم، اینجا امیرالمؤمنین(علیه السلام) صدا زدند: فقل حسبی ا... بگو خدا برای ما بس است! دیگر از آن به بعد کسی جز صدای ناله فاطمه نشنید!

چه عوام فریبی انجام دادند. عوام فریبی چه اشکالی دارد؟ رفقا من به شما یک نکته ای عرض بکنم: آقا میشه عوام فریبی کرد؟ در حضور امیرالمؤمنین(علیه السلام) و فاطمه (سلام ا... علیها) میشود مردم فریبی کرد! دیگر نه امیرالمؤمنین(علیه السلام) میتواند برای مردم کاری بکند نه فاطمه (سلام ا... علیها) ! بله میشود مردم فریبی کرد! بعد از چند روز از رحلت پیغمبر(صلی ا... علیه و آله) که همه آنها یادشان است فاطمه که وارد میشد پیامبر(صلی ا... علیه و آله) تمام قد در مقابلشون بلند میشدند؛ میشود عوام فریبی کرد! دیگر نه علی(علیه السلام) میتواند کاری کند نه فاطمه(سلام ا... علیها) ؛ چون مردم خودشان را زده اند به گول خوردن، خواب رو میشود بیدار کرد ولی کسی که خودش را زده به خواب، به تصمیم خودش بستگی داره که کی بیدار شود! دیگه هر چه ترقه هم بتراکنی بیدار نمیشود!

آی شیعیان، آی محبین فاطمه زهرا(سلام ا... علیها) من به شما یک مژده بدهم؟ خدا هیچ تبعیضی قائل نمیشود؛ قصه های فاطمیه را شنیدی؟ دلت شکسته؟ دلت گرفته؟ حسرت زده شده ای؟ میگی چرا من اون زمان نبودم فاطمه زهرا(سلام ا... علیها) شبها بیاد در خانه من را بزند من را بیدار کند؟! یا فاطمه می آمدی در خانه من را میزدی؛ میدیدی من چگونه برایت بیدار میشدم. حالا چون زمانه من را عقب انداخته دیگر آن چهار تن پاک و نورانی نباید بیایند در خانه من؟! علی(علیه السلام) می آمد نیمه شبها در خانه ها را می زد، تبعیضی نیست همین الآن هم همینطور هست ها! زده در خانه ات را، به خدا قسم اگر فاطمه(سلام ا... علیها) نزده بود شبها در خانه شما را، جمع نمیشدید بروید فاطمیه، بعد از هزار و چهارصد سال کوچه بنی هاشم را گرفته ای، رها نمیکنی آدرسش را، فاطمه زهرا(سلام ا... علیها) در خانه تو هم آمده، حسن و حسینش را فرستاده، این اتفاق افتاده،  الآن هم می افتد. شاد باش. بگویم؟ ... به خدا قسم فاطمه زهرا(سلام ا... علیها) هنوز هم کمربند امیرالمؤمنین(علیه السلام) به دستش هست. نه علی، علی سرسلسله جنبان است، همه سلسله به دست فاطمه(سلام ا... علیها) است. همه سلسله، ما ها هم همه کمربندمان دست فاطمه زهرا(سلام ا... علیها) است. اصلاً حیات اجتماعی، دینی ما بدست فاطمه زهرا(سلام ا... علیها) است. آن وقت این حیات دینی، اجتماعی را می خواهند با دو تا ترقه تمامش کنند برود! این حرفها چیه رفیق من؟! فقط کافی است ما خودمان را به خواب نزنیم، خودمان را به فریب خوردن نیاندازیم، اینقدر واضح است، اینقدر واضح است، صحنه، وا... به خدا بحث و جدل سیاسی نیازی نیست. دیدی یک کسی نیاز دارد برایش بحث کنی، یه لبخند بهش بزن، همین! یه لبخند بهش بزن، بگو چطوری؟ حالت خوبه؟ ولمان کن بابا! بحث نیازی نیست اینقدر روشن است. اما اگر کسی خودش را به خواب زد چه؟

فاطمه زهرا(سلام ا... علیها) در مسجد دید نه! اینها خودشان را به خواب زده اند، آمد در خانه صدا زد، علی بلند شو برویم شبها درِ خانة اینها ببینیم این را می توانیم بیدار کنیم یا نه؟ دست بر نمیدارد که! مادر است دیگر، دست بر نمی دارد. بچه ها بد هم باشند که مادر بد نمیشود. مادر خوب است. اصلاً مادر اینگونه است. روز قیامت هم صحرای محشر می رود صدا میزند: خدایا من فاطمه هستم یا نه؟ - بله یا فاطمة من، تو اولین کسی هستی که وارد بهشت می شوی، بیا ای عزیز من، بیا ای حبیبه من. صدا می زند خدایا نمیروم. تا وقتی شیعیان و محبین علی و حسنینم را نبرم، نمی روم. چه پشتوانه ای؟ واقعاً معلوم نیست ما آمدیم غصه بخوریم برای فاطمه زهرا(سلام ا... علیها) یا جشن و پایکوبی تو دلمان برقرار بکنیم از یک همچین پشتیبانی! با این همه سماجت و اصرار، با این همه محبت و این همه پیگیری!

فاطمه زهرا(سلام ا... علیها) آمد مردم را، افکار عمومی را روشن بکند. یا فاطمه آخر تو چقدر آدم ها را آدم حساب میکنی؟! اگر شما بگی الآن چرا خانم نمیاد علنی من را کمکم بکند؟ من از طرف ایشان عرض میکنم خدمت شما: چون تو دیگر خیلی بالغ شدی ، بزرگ شدی، می فهمی، به خدا اگر نیاز بود هنوز هم خودشان می آمدند. می آمد امشب در خانه ات را می زد. اما اگر نمی آید سر بی اعتنایی نیست، میگوید این دیگر میفهمد، تو پیغام من را ببر، بهش بگو یا فاطمه زهرا(سلام ا... علیها) ، این راه می افتد. باز هم احترام و اعتنا به تو دارد، اگر بگوییم که خانم اگر راه نیافتاد چه؟

میفرماید: کسی که با پیغام من راه نیافتاد، با پیکر پهلو شکسته من هم راه نمی افتد! پس بهتر است من رو نبیند، اصلاً علی جانم تو هم من رو به همین دلیل مخفیانه به خاک بسپار. کسی که با داستان من روشن نشد با دست شکسته ام هم روشن نمیشود!!!

و دیگر ادامه ندارد ... باشد که رستگار شویم!                                                    (فاطمیه – سخنرانی استاد پناهیان)

 به بهانه شهادت بضعه (پاره تن) رسول خدا(صلی ا... علیه و آله) !«که فرمودند: فاطمه بضعه منی»:

ای فاطمه! ای گل پرپر بوستان رسالت! ای مادر مظلومیت! همتای بی همتای علی بودی و روح بزرگت شریک دردها و رنجهای بی پایان آن امام پس از رحلت پیامبر رحمت بود. مادر زینب بودی و چه نشانه ای از این گویاتر؟ حسن و حسین(علیهم السلام) را در دامان کمال خویش پروراندی و به کمال حسن و فضل رساندی، دو گوهری که هر یک اسوه استقامت و ایثار و معلم صلح و جهاد بودند. ای فاطمه! سخنانت محمدی و علوی بود. کلامت در زیبایی و عمق به وحی می ماند. رفتارت آئینه خلق و خوی رسول ا... بود.   

مادر پدر بودی و یادگار و یادآور پیامبر! ولی ... خفّاشانی شب دوست و گریزان از نور تو را چون خاری در دل و دیده خویش دیدند. به
گریه هایت و ناله هایت راضی شدند و مظلومیت تو را خوش داشتند که گریه های تو سند این مظلومیت بود و اشکهایت پشتوانه حقانیت علی. بودن تو دشمن آزار بود و حضور تو آیتی روشن از رسالت و نشانه ای گویا از دین به حساب می آمد و برای آنان که از یار بدشان می آمد تو را از مردم گرفتند و امت را به داغ تو نشاندند تا «آیه» ای قائم نباشد و شاهدی شهادت ندهد. هر چند شهادت تو در اشکهایت بود و اعتراض تو در گریه هایت و فریاد تو در خاموش شدنت. چرا که خاموشی تو در آن عصر، «فریاد» اعتراضی بود، رسواگر غوغاسالاران سقیفه و غاصبان خلافت و «چماقداران» بیعت.

آنان که در دل به محمد (صلی ا... علیه و آله) کافر بودند می خواستند نشانه ای از پیامبر وجود نداشته باشد و گر نه پرپر شدن کوثری چون تو در 18 سالگی چگونه قابل تأویل و تفسیر است؟ اینک آیا نامعلومی قبرت بسیاری رازهای پنهان را معلوم نمیکند؟ تو در کجای مدینه آرمیده ای؟ ای آرامش مدینه؟ تو را کدام قسمت از خاک مدینه در بر گرفته است؟ در سوگ وفاتت در کجا باید گریست؟ شهادتت به «حق» شهادت می دهد و «رفتن» تو «رفته» ها را به یادها می آورد. گریه هایت از خنده های ناحق پرده بر میدارد. سلام بر آن جان خدایی ات که فراق پیامبر را بیش از چند ماه تاب نیاورد. درود بر آن دل آسمانی ات که زمینیان را به سوز و داغ ابدی مبتلا کرد. سلام بر زخمهای پیکر و دردهای دلت، که هنوز تازه است ... درود بر تو ای گنجینه عفاف، آیینه شرف، ای زهرا!                        (جواد محدثی – روایت انقلاب)

باورهای شیعه (3)

در بحث اثبات وجود خدا اولین دلیل که همان آفرینش بود را توضیح دادیم و دلیل دیگری را بررسی می‌کنیم. دلیل بعدی برهان نظم است. دو چیز را باید در نظر داشته باشیم. 1)نظم یعنی: هماهنگی و سازگاری بین قطعات و اجزای تشکیل دهنده‌ی یک مجموعه. 2)ناظم یعنی: کسی یا چیزی که به این مجموعه نظم می‌دهد.

نکته‌ی مهم: این دو، یعنی نظم و ناظم همیشه مستلزم هم هستند و اگر یکی نباشد دیگری نیز بوجود نمی‌آید که مثال‌ آن را در نشریه قبل گفتیم (مگر می‌شود یک ساختمان قشنگ و زیبا و دارای نظم به صورت اتفاقی و بر حسب تصادف بوجود آمده باشد). این جهان هم دارای نظم و هماهنگی کاملی است که قرآن هم به آن اشاره می‌کند و نمونه‌هایی از نظم و هماهنگ‍‍‍‍ی را برمی‌‌‌‌شمرد:حرکت ستارگان، روز و شب، آمدن فصل‌ها، حرکت بادها و ابرها و ...(سوره جاثیه آیه‌ی 4و5 ) حال که این جهان یک مجموعه‌ی کامل و هماهنگ و منظم است چه کسی جز خدا می‌تواند به آن نظم دهد زیرا ناظم باید بالا‌تر و برتر ‌از مجموعه باشد تا بتواند به آن نظم دهد و چه کسی میتواند جز خدا به این دنیا نظم دهد. تا به حال دو دلیل را برسی کرده‌ایم 1)آفرینش 2)نظم، در شماره‌های بعد دلایل بیشتری را برسی می‌کنیم.

 

 


نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آژیر خطر!
اعیاد مبارک
وظایف منتظران (حاج اسماعیل دولابی)
درد و دل!!
یا ایها الذین آمَنوا، آمِنوا!!!!
صیقلی کن!
گنجشک و ماه
ویژه نامه شهادت امام رضا(ع)
با او...
شیعه، محرم، غدیر!
نیایش
چه خبر؟!
بلاتکلیفی!
عادت کرده‏ایم ...!
بلیط
[همه عناوین(188)][عناوین آرشیوشده]