سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نشریه 49 - برگ اول

چهارشنبه 89 اردیبهشت 29 ساعت 5:44 عصر

فاطمیه(4)

گفتیم: فاطمیه قیامی است بسیار پر اهمیت و بسیار پیچیده. ولی واقعیت و باطن این ها خیلی اهمیت دارد. در قیام فاطمه زهرا (سلام ا... علیها) واقعیات ظاهری زیادی بود که آدم موضوع را بی ارزش تلقی بکند. قیام فاطمیه در دفاع از دو چیز بوده. 1) در دفاع از ولایت علی (علیه السلام) و دو) در دفاع از فدک فاطمه زهرا(سلام ا... علیها). فاطمه زهرا (سلام ا... علیها) تمام عملیات اتمام حجت و هدایت را انجام دادند. قصه فدک بهانه بود. اگر ظاهر واقعیات شما را بگیرد هنوز هم بعد از 1400 سال نمی شود از فدک فاطمه زهرا(سلام ا... علیها) دفاع کرد!

و امـــا ... هدف فاطمه زهرا(سلام ا... علیها) با هدف قیام امام حسین(علیه اسلام) تفاوتی داشت. قیام امام حسین(علیه اسلام) ویژگی اش این بود که میخواست حداقل های دین را حفظ کند ولی قیام فاطمه زهرا(سلام ا... علیها) تحقق حداکثر دین بود؛ لذا با یک عملیات پیچیده این کار را انجام داد. امام حسین(علیه اسلام) چون می خواست حداقل ها را حفظ کند علی اصغر(علیه السلام) را آورد میدان جنگ فرمود به این طفل آب بدهید. از همه عالم بپرسی چرا باید به بچه آب داد؟ می گویند خوب او بچه است و گناهی ندارد! امام حسین(علیه السلام) بطلان دشمن را ثابت کرد. نگویید امام حسین(علیه اسلام) (نعوذ با...) به ذلت افتاد. فاطمه زهرا(سلام ا... علیها)  هم می خواست اتمام حجت کند و با یک امر پیچیده اتمام حجت کرد که به این سادگی هنوز هم قابل دفاع نیست!

ایشان در قیام نمیخواهند کوتاه بیایند. مردم! فهمیدید این را که فدک مال من است؟ اگر نفهمیدید پس نمی خواهم اصلاً شما را، اصلاً
نمی خواهم شما به علی یاری برسانید! اگر این را نفهمیدید یاریتان هم برای علی به درد نمی خورد! من میخواهم یار جمع کنم برای علی، ولی نه به هر قیمت. دیدید معلم امتحان سخت میگیرد، کسی قبول نمیشود؛ نه اینکه نخواهد کسی قبول بشود. قبولی نمره اش بالا بود. قبولی یعنی تحقق ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) در آن تاریکی. کار سختی است. قیام صدیقه کبری(سلام ا... علیها) این پیچیدگی ها را داشت. اهمیتش هم به چه بود؟ اهمیتش به این بود که آبری خودش را در موضوع فدک گذاشت.

بعضی وقت ها سوار تاکسی میشویم، چون به هر حال آخوند هستیم رویمان نمیشود سر بیست تومن چانه بزنیم ... از آن میگذریم ... حالا چون یک ذره غیر جسمانی شدیم و روحانی شدیم! فاطمه زهرا(سلام ا... علیها) چه گونه از آبروی خودش گذاشت روی این موضوع. تویی که در مقایسه با ایشان زبانم لال اصلاً هیچی. اصلاً حرفشو نزنید. تویی که در مقایسه با اولیای مثلاً معمولی خدا من و تویی که هیچی نیستیم، از ماشین داریم میایم بیرون زورمان می آید حرف بزنیم، حاضریم ضرر بکنیم اما آبرویمان حفظ بشود. فاطمه زهرا(سلام ا... علیها) چگونه از آبروی خود گذشت؟ پول؟ باغ؟ ملک؟ مال؟ برای اینکه حقانیت امیرالمؤمنین(علیه السلام) را اثبات کند. نزاع را برد روی موضع دیگری. هر جریان انحرافی که اتفاق می افتد خداوند راه شناختش را هم برایمان گذاشته است. در روایت هست که خداوند هیچگاه نمیگذارد مؤمن دلش یقین پیدا کند به باطل! هرجا دیدی کسی یقی کرده به باطل بدان خودش هم از جنس همان است. مؤمن هیچگاه ته دلش قرص نمیشود به باطل!

ببینید حضرت فاطمه زهرا(سلام ا... علیها) در یک آزمایش سخت رو موضوع ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) یک مقداری کار کرد، بعد آمد رو موضوع فدک کار کرد که با فدک یک کمکی برساند به علی(علیه السلام). بگوید اینها این هستند. منتها این کمکش سطح بالا بود. کمک سخت بود. توی این کمک سخت هم از آبروی خودش هم سنگین هزینه کرد. این وا... از جان دادن در راه خدا بالاتر است. یک نکته داخل پرانتز بگم:
ابا عبد ا... (علیه السلام) تو صحنه منا وقتی سخنرانی کردند به سران صحابه و مؤمنین و تابعین برگشتند فرمودند: شما راه مادرم فاطمه را ادامه ندادید که اینجوری بیچاره شدید.
حاج آقا ما این را خوانده ایم اینجوری نگفته است! خوب، مگر نفرمود شما آبرودارها از آبرویتان چرا برای اسلام نمیگذارید؟ کار به اینجا کشیده شده که جان باید بدهیم؟ مگر نگفت اگر انسان از آبرویش برای دین بگذرد دیگر نیازی نیست که جان بدهد برای دین؟ جان امیرالمؤمنین حفظ شد چون فاطمه زهرا(سلام ا... علیها) از آبروی خود گذشت.

حالا .. بعد از رحلت یا شهادت پیامبر اسلام(صلی ا.. علیه و آله)، فاطمه زهرا(سلام ا... علیها) عزیزترین کس عالم اسلام است. این فاطمه آمد موضوع فدک خودش را مطرح کرد تا بتواند بطلان آنها را اثبات کند. از آن طرف حالا به عبرتهایش بپردازید. مردمی که آقا دنبال تأمین، حالا نمی گویم منافع خودشان باشند، کافیست رذالتهایی را در خودشان پنهان کرده باشند، دنبال کوچکترین دلیل می گردند برای صحت تمایل خودشان. از آن طرف فاطمه زهرا(سلام ا... علیها) می خواست بگوید که این کوچکترین دلیل که حق من را گرفته اند دلیل بر بطلان آنهاست، اما دلهای بیمار چه گونه عمل میکنند؟ دلهای بیمار دنبال کوچکترین دلیل هستند برای چه؟ برای اثبات صحت.

.... ادامه دارد ... انشاء ا...

 (فاطمیه – سخنرانی استاد پناهیان)

«اِنَّ الاِسلامَ بَدئُهُ مُحَمَّدیٌّ وَ بَقائُهُ حَسِینیٌّ»

مصلح غیور(9)

مروری بر مباحث گذشته

بحث ما راجع به قیام و حرکت امام حسین(علیه السلام) بود که هدفمند بود و هدفش اصلاح امّت و منشأش غیرت دینی بود؛ و این قیام و حرکت صحیفه­ای بود که در آن مجموعه­ای از درس­های معرفتی، فضیلتیِ انسانی، دنیوی، اخروی، فردی، اجتماعی بود؛ و بالاترین غیرت، «غیرت دینی» است به معنای اینکه انسان کوشش کند و سعی کند که دین را حفظ کند، چه نسبت به خودش و چه دیگران.

تبیین غیرت دینی از دیدگاه علمای اخلاق

علمای اخلاق این بحث را که مطرح می­کنند، ابتدا این مسئله را مطرح می­کنند که غیرت بر دین که اهم امور است در این باب، یعنی مانع شدن از اینکه بدعت­گذاران، بدعت در دین بگذارند و اینکه مراقب باشد که چیزهایی که موجب وَهن دین می­شود نسبت داده نشود به دین؛ یعنی چیزی از دین نیست و نسبت به دین بدهند که موجب وَهن دین می­شود و کوشش بکند در ردّ شبهات کسانی که نسبت به اسلام این­ها یک حالت انکاری دارند و جحود.

غیرت بر نصرت حق

علی(علیه السلام) این تعبیر را می­فرماید نسبت به همه این مسائل که کلی است: بالاخره که شما بناست که غیرت داشته باشید؛ آدم بی­غیرت بد است دیگر! حالا که بناست غیرت داشته باشید، غیرت داشته باشید برای اینکه حق را یاری کنید؛ تمام این­هایی که گفتیم، «یاری کردن حق» است: جلوی بدعت را گرفتن، شبهات را جوابگو بودن، چه جنبه­های تعلیمی داشته باشد چه جنبه­های عملی داشته باشد، همه این­ها «نصرت حق» است. نسبت به یاری کردن حق «غیرت» داشته باشید.

چه تعبیری می­کند علی(علیه السلام)! بالاخره انسان باید غیور باشد؛ یعنی آن حالت در روح باشد نسبت به محافظت از آن چیزی که محافظت او لازم است؛ بی­تفاوتی، بی­غیرتی است. آن چیزی که باید محافظت بکنیم چیست؟ ما گفتیم سرآمد آن دین است.

چهار ارزش انسانی در کلام علی(علیه السلام)

 یک فرمایشی علی(علیه السلام) دارد در رابطه با ارزش­ها نسبت به انسان که یک بخشی از آن در ارتباط با بحث ما است؛ حضرت ارزش انسان را در چهار چیز مطرح می­فرماید؛ اول، که می­آید سراغ این که «قَدرُ الرَّجُلِ عَلى قَدرِ هِمَّّتِه» یعنی ارزش هر انسان به اندازه ارزش هدف او است. همّت که اینجا می­گویند، آن این است که هدفش را ببین چیست؛ هر چه هدفش والا، خودش بالا؛ هر چه هدف برتر باشد، هدف شخص، او ارزشش بیشتر است. دو،«وَ صِدقُهُ عَلى قَدرِ مُرُوَّتِه» درستی و راستی او به اندازه جوانمردی او است. سه، «وَ شُجاعَتُهُ عَلى قَدرِ أَنَفَتِه» دلیری او به اندازه تن درندادن او به پستی است. چهار، «وَ عِفَّتُهُ عَلى قَدرِ غیرته» پاکدامنی او به اندازه غیرت او است. که این مربوط به بحث ما است.  

تجلّی ارزش‌های انسانی در حرکت امام حسین(علیه السلام) ارزشمندی هدف امام حسین(علیه السلام)

حسین(علیه السلام) قیامش یک مجموعه­ای بود، صحیفه­ای بود از دروس در ابعاد گوناگون؛ وقتی ما نگاه می­کنیم مسئله هدفگیری‌اش، خودش گفت هدف من چیست؟ اصلاح جامعه امّتم؛ حفظ دین اسلام. ظاهراً هدفی ارزشمندتر از او ما نداریم. همین‌جور گام به گام بیاییم پیش.

 جوانمردی و مروّت امام حسین(علیه السلام)

اما مسئله «صِدقُهُ عَلى قَدرِ مُرُوُّتِه» جوانمردی او؛ عملاً نشان داد؛ دیگر چون شما در عرض این یک دهه خیلی شنیدید؛ خیلی موارد داریم ما، یک جایی که برجسته است را مطرح می­کنم؛ برخورد با حر می­کند، لشگر دشمن آمده در بیابان همه آن­ها هم تشنه، آب هم ندارند؛ چه کار میکند؟ به همه‌شان آب می­دهد، حتی مرکب­هایشان را، حتی با دست خودش. دیگر هیچ­گونه جوانمردی بالاتر از این می­توانی تصور بکنی شما؟

  ذلّت ستیزی امام حسین(علیه السلام)

«وَ شُجاعَتَهُ عَلى قَدرِ أَنَفَتِه» دلیری‌اش به مقدار آن اندازه­ای است که تن به پستی نمی­دهد. این را ظاهراً نه یک بار، دو بار، چنیدن بار گفت و آن که خیلی روشنِ روشن بود روز عاشورا بود؛ آمد صریح گفت خیال نکنید من دارم فرار می­کنم؛ مرد و مردانه پایش ایستاده‌ام. چند جور جملات دارد روز عاشورا امام حسین(علیه السلام) که همین مطلب را بیان فرمود، از جمله این است که حرام­زاده بچه حرام­زاده من را مخیر کرده است بین شمشیر و خواری و ذلت؛ ما اهل ذلت‌پذیری نیستیم. «وَ شُجاعَتَهُ عَلى قَدرِ أَنَفَتِه» دلیری‌اش به اندازه این است که تن به پستی و ذلت نمی­دهد.

 غیرتمندی امام حسین(علیه السلام)

 «وَ عِفَّتُهُ عَلى قَدرِ غیرَتِه» که این محل بحث ما بود؛ و پاکدامنی‌اش به مقدار غیرت او است. یک بحثی دارند علمای اخلاق که در همین رابطه با غیرت، روابطش را مطرح می­کنند. شما نگاه کنید در حساس­ترین موقعیت­هایش وقتی می­بیند دارند حمله می­کنند به خیمه­ها، رفتند سراغ زن و بچه­اش می­گوید «یا شیعَة آلَ اَبی­سُفیان اِن لََم یَکُن لَکُم دین وَ کُنتُم لا تَخافونَ المَعاد فَکونوا اَحراراً فی دُنیاکُم» ای پیروان ابوسفیان! دین ندارید، قیامت را منکرید، آزادمرد باشید در دنیا. «فَناداهُ شِمر» من مقتل می­خوانم «ما تَقول یَابنَ فاطمَه» فرزند فاطمه چه می­گویی؟ اما عجیب است این آقا من وقتی این را می­خواندم تعجب کردم. اسم مادرش را می­آورد؛ نمی­گوید یا بن رسول ا...؛ بروید مقتل بخوانید؛ داد کشید و گفت به او «ما تَقول یَابنَ فاطِمَه» پسر زهرا چه می گویی؟ من با شما می­جنگم، شما هم دارید با من می­جنگید به زن­ها چه کار دارید شما؟ جلوی این­ها را بگیرید؛ تا من زنده‌ام به زن و بچه­ من کاری نداشته باشید. چیست این؟ اینجا دارد «فَقالَ الشِّمر لَکَ هذا ثُمَّ صاحَ اِلَیکُم عَن حَرَمِ الرَّجُل فَاقصُدوهُ فی نَفسِه فَلِعمری هُوَ کُفوٌ کَریم» دشمن دارد اعتراف می­کند.

نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آژیر خطر!
اعیاد مبارک
وظایف منتظران (حاج اسماعیل دولابی)
درد و دل!!
یا ایها الذین آمَنوا، آمِنوا!!!!
صیقلی کن!
گنجشک و ماه
ویژه نامه شهادت امام رضا(ع)
با او...
شیعه، محرم، غدیر!
نیایش
چه خبر؟!
بلاتکلیفی!
عادت کرده‏ایم ...!
بلیط
[همه عناوین(188)][عناوین آرشیوشده]