سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نشریه 46

چهارشنبه 89 اردیبهشت 29 ساعت 5:38 عصر

مهدویت (10) - انتظار فرج (انقلابی ماندن، همه جا، همه وقت) (4):

گفتیم: ما جوان ها باید خود سازی کنیم، بچه مسجدی که از اسلام چیزی نمی داند کافی نیست. و گفتیم: حضرت دیدن و دیدار حضرت که بازی نیست! مسئله انتظار با همه چیز متفاوت است. و گفتیم: انتظار فرج یعنی من همیشه یک مبارز خواهم ماند. انتظار فرج یعنی سرنوشت همه بشریت برای من مهم است. انتظار فرج یعنی آمادگی برای نبرد علیه زرسالاران و زورسالاران و پدران تزویر مذهبی معنوی. انتظار فرج یعنی، هر لحظه که لازم شد بتوانیم بکنیم و کنده شویم. و گفتیم: قیام مهدی و عدالت که می گویند فقط جنبه مادی اش نیست، و نیز اینکه منتظر با راحت طلبی و ترس و عیاشی و تسلیم زور ماندن جور در نمی آید.

و اما ... منتظران مهدی آنهایی هستند که از مال و جان و راحتیشان گذشتند، بقیه دروغ میگویند! شیرینی میخورند نیمه شعبان، کف هم میزنند و منتظر مهدی نیستند! در روایت داریم که منتظر کسی است که در عصر غیبت اهل دروغ، خیانت، رشوه و غصب مال مردم و اهانت به دیگران و چه و چه نباشد.می پرسند اگر قیام حضرت مهدی واقعا هست پس چرا در قرآن نیامده؟ بله، در قرآن نام ایشان نیامده، ولی روش مهدی، سلوک مهدی، اهداف او آمده. آیات مکرری که در قرآن اشاره می کند به اینکه خداوند عالم را بی هدف و بی نتیجه نیافریده، ارزشهای الهی که در رأس آن قیام بر قسط است و رهایی بشر و هدایت بشر و بالاخره این همه انبیاء آمدند باید نتیجه اش آشکار بشود یک روز! بله نتیجه های نسبی در طول تاریخ بوده ولی باید یک نتیجه مطلق گرفته بشود از این جریانات.

در سوره نور آیه 55 خداوند وعده داده به مؤمنینی که اهل عمل صالح باشند که یک روز بالاخره آنها را در زمین به حاکمیت
می رساند، «لیستخلفنهم» ، 2 تا تأکید کرده خدا، هم «ال» و هم نون تأکید» یعنی خودمانی بگوییم، شک نکنید. طبق این آیات خداوند وعده داده که آن روز خواهد آمد که مؤمنین دیگر در امنیت خواهند بود، آن روز دیگر کسی نیست شما را محاصره کند، تحریم کند، تهدید کند؛ آن روز کسی دیگر به من شرک نخواهد ورزید، بعد آن روز دیگر کسی کافر نخواهد بود. یا در آیه 33 سوره مبارکه توبه: «اوست آنکه رسولش را فرستاد بسوی بشریت با هدایت تا دین حق را بر همه دین ها و مکتب ها در سراسر عالم پیاده کند و ...» چه وقت بوده تا به حال، که دین حق بر تمام عالم حاکم شود و غلبه کند؟! این آیات مصداق درجه یک اند.

ادامه دارد ... انشاء ا...                                                                                               (با اندک تلخیص از سخنرانی استاد حسن رحیم پور ازغدی طرحی برای فردا 13)

***

به بهانه میلاد نائب مادر، زینت پدر، شریک برادر، رسول کربلا، اسوه عشق و وفا، زینب کبری(سلام ا... علیها):

بی بی زینب(سلام ا... علیها) در روز پنجم جمادی الاولی سال 5 هجری قمری در مدینه جهان را به قدوم خویش آراستند. در خرد و فرزانگی، در شجاعت و عبادت وارث پدر و مادر بودند. هوش و درایت بر ایشان برجستگی خاصی می داد، ایشان مجالسی برای احکام دین و تفسیر قرآن داشتند که زنان در آن کسب دانش و معرفت می کردند.

هر چند معصومان ما چهارده خورشیدند ولی زینب(سلام ا... علیها) را مقامی است در مرز عصمت. زینب کبری را می توان با قاطعیت نمونه عینی اسلام و تربیت قرآنی دانست و اگر کسی سؤال کند که پرورده های مکتب اسلام شما که بتوان آنان را الگو قرار داد چه کسانی اند؟ قطعاً یکی از چهره ها زینب(سلام ا... علیها) هستند. از این رو ما نیز در خود سازی و تزکیه نفس و تربیت فردی خویش چنان باید باشیم که بتوانیم آینه دار خورشید دین و آبرو بخش مکتب و آیین اسلام باشیم و با نوع رفتار و منش فردی و اجتماعی خود مبلغ اسلام گردیم.

زهرا و زینب(سلام ا... علیهما) الگوی عفاف و حجاب هستند و افتخارشان به این بوده که پاسدار این دو گوهر باشند. پس شایسته است که ما هم در حفظ گوهر حجاب خویش بکوشیم و خود را در عمل و رفتار «شیعه این دو گوهر آسمانی» نشان دهیم نه در ادعا و شعار! امت زینب دوست باید پیام زینب را بشنود و به کار گیرد و پیامهای زینب اینها هستند: صبر و مقاومت در برابر سختی ها، گذشتن از هر چیز در راه خدا و هدف، الگوی تربیتی مکتب اسلام بودن، تعهد و مبارزه اجتماعی و حضور در صحنه، حمایت از ولی زمان، شجاعت و رشادت در راه حق و دین، حمایت از ارزشها و افشای فریبکاران، پاسداری از گوهر حجاب و عفاف.

این ندا از عرش بالا می رود            ***         دختر آمد، حیف مادر می رود!

(کتاب آیینه علی نما – جواد محدثی)

فاطمیه(1)

فاطمیه قیامی است بسیار پر اهمیت و قیامی است بسیار پیچیده. در گیری ظاهریی که در فاطمیه موجود بوده، ظاهراً با چند فرد بوده، که آمدند گوی و میدان را از آن خودشان کنند. ولی واقعیت و باطن این ها خیلی اهمیت دارد، ببینید ظاهر حوادث هیچ وقت ما را نباید این قدر با خودش درگیر کند که از حقیقت، که باطن حوادث است، ما را غافل بکند. اصولاً واقعیات باید ما را به حقیقت برساند. اصلاً خدا واقعیت ها را گذاشته تا ما به حقیقت برسیم. اما آدم هایی که دنبال بهانه می گردند در ظاهر گیر می کنند و از ظاهر رشد نمی کنند.

مثلً شما نگاه کنید، ابو موسی اشعری با ظاهر واقعیات مردم را فریب می داد و به حقیقت پی نمی بردند. در حالی که این ظاهر واقعیت باید رساننده به حقیقت باشد. می گفتند: برویم جنگ با معاویه زیر پرچم امیرالمؤمنین علی، می گفت: ما تا آن جایی که یادمان است بنی امیه و بنی هاشم با هم دعوا داشتند. خوب راست می گفت، بنی امیه و بنی هاشم از قبل همیشه با هم دعوا داشتند، قبل از اسلام دو تا قبیله بودند. این ها پسر عمویند و عرب برایش این چیزها مهم بود. زندگی قبیلگی هم داشتند، نسل در نسل هر کس بنی هاشم بود، بنی هاشم می ماند و آن یکی هم بنی امیه می ماند.

ظاهر قصه این است که این دو تا از قدیم با هم دوا داشتند، حقیقت داستان، نزاع حق و باطل است. بعضی وقت ها ظاهر، آدم را فریب می دهد و نمی گذارد آدم حقیقت را بفهمد. ابو موسی اشعری می گفت: خوب اینها از قدیم با هم دعوا داشتند، اصلاً در دعواهای خانوادگی بهتر است انسان خودش را قاطی نکند. ما دنبال اسلام و مسلمین باشیم بهتر است. ای بابا! امیرالمؤمنین سر فامیل بازی، نزاع قدیمی بنی هاشم و بنی امیه، دارد با معاویه دعوا می کند. واقعیت فریب داده، حجاب شده، نگذاشته آدم حقیقت را بفهمد. نفس انسان اینگونه است. بعضی وقت ها نفس انسان می آید واقعیت ها را پیش انسان یک جوری تحلیل می کند و انسان را از حقیقت باز می دارد.

  در قیام فاطمه زهرا (سلام ا... علیها) واقعیات ظاهری زیادی بود که آدم موضوع را بی ارزش تلقی بکند. و این واقعیات ظاهری موجب می شود حضرت زهرا(سلام ا... علیها) در مقام دفاع از حق بر نیاید. قیام فاطمه زهرا(سلام ا... علیها) در مقام دفاع از حق آنچنان جانانه بود که در دل این واقعیات ظاهری زد و بر عکس جریان شنا کرد که حد و حساب نداشت. ادامه دارد ... انشاء ا...   

(فاطمیه – سخنرانی استاد پناهیان)

***

باورهای شیعه (1)

خیلی وقت بود می خواستم باب صحبت میانمام باز شود. تازه دل به دریا زدم که مقدمه‌ای بگویم که باب صحبت باز شود. تو هم کمکم کن، چون موضوع مهم است. خیلی مهم! ما باید به هم کمک کنیم تا چیزهای بسیار مهمی بفهمیم، مسائلی که دانستنشان نگاه وآیندمان وحتی راه رفتنمان وخلاصه همه چیزمان را عوض می کند. شاید می‌پرسی چه چیز اینقدر مهم است؟! یه سؤال: تفاوت زندگی من با اونی که آنور اروپا زندگی می کند چیست؟ اون بور است و من بور نیستم. اون قدش بلند تر است یا من؟! ...

نه، سؤال من این است: چه چیزى باعث این شده که زندگی من، شعار من، کارهای روزانه‌ى من، و حتی پناهگاه من با او فرق داشته باشد؟ چرا شعار من یا رزمنده‌هاى ما با شعار یک سرباز آمریکایى فرق می کند؟! چرا عمل رهبر من با عمل ملکه الیزابت تفاوت دارد. کمى فکر کنیم!!

تمام این مسائل به یک چیز بر مى‌گردد؛ دین، البته نه دین به معناى کلى آن. زیرا خیلى از کشورهاى جهان هم دین دارند، بلکه منظور من دینى است با اصول و عقاید تحریف نشده، البته این مهم است که یک مسلمان هم با اصول دینش درست آشنا باشد وگرنه همان سؤال همیشگى پیش مى‌آید که بعضى‌ها می پرسند که چرا طرف ادعاى مسلمونیش میشه ولی بد اخلاقه، غیبت میکنه و...؟!

حالا فهمیدى چرا می گم قضیه‌اى که در موردش می خوام باهات صحبت کنم اینقدر مهمه؟! حالا این مسیر مهم یک پاى خوب
می خواد، یه رفیق خوب که همراهی کنه، آخه مسیر انسان کامل شدن، یه کم سخته، یه همسفر خوب می خواد، می دونم تو هم پایه‌اى؛ پس دست دوستى تو بیار جلو . بسم‌ا... یا على.

منتظرت هستم ....     ادامه دارد ...


نوشته شده توسط : یکی از اعضای کاروان

ثبت نظرات دوستان [ نظر]



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آژیر خطر!
اعیاد مبارک
وظایف منتظران (حاج اسماعیل دولابی)
درد و دل!!
یا ایها الذین آمَنوا، آمِنوا!!!!
صیقلی کن!
گنجشک و ماه
ویژه نامه شهادت امام رضا(ع)
با او...
شیعه، محرم، غدیر!
نیایش
چه خبر؟!
بلاتکلیفی!
عادت کرده‏ایم ...!
بلیط
[همه عناوین(188)][عناوین آرشیوشده]