زينبم در دل هزاران غصه ها دارم حسين
اشک ماتم زينب بزم عزا دارم حسين
اين همه گريه مرا جانا ندارد تازه گي
از زمان مادرم چشم بکا دارم حسين
هر ورق از دفتر اين سينه انبوه غم است
عالمي اندر کتابش ماجرا دارم حسين
آمدم از شهر شام تا با تو گويم درد دل
شکوه ها از دست آن قوم دغا دارم حسين
آمدم با پرچم خونين قيام کربلا
تا برايت مجلس ماتم بپا دارم حسين
آمدم تا که گذارم روي قبرت سينه را
تا بداني من دراين سينه چه ها دارم حسين
اي برادر زندگي بي تو برايم مشکل است
آرزوي مرگ خود را از خدا دارم حسين